خودت همره نوشته بیا
بچه که بودم هر وقت میخواستند بگویند کسی بدخط است میگفتند خط فلانی را بگذاری زیر آفتاب راه میافتد!! شاید الان ترکیب خرچنگ قورباغه فراگیرترین توصیف برای بدخطی یک نفر باشد. اما به نظر میرسد عبارت دیگری دارد جای خودش را در ادبیات معاصر ایران باز میکند: فلانی مثل دکترها بدخطه!!
پزشکان را به خیلی صفات اجتماعی و اخلاقی میشناسند و تصورات زیادی دربارهشان وجود دارد؛ یکی از این تصورات بدخطی است. وقتی پزشکی چیزی مینویسد همه توقع دارند بدخط و ناخوانا بنویسد، انگار که بدخطی جزء جداییناپذیر طبابت است و جالب اینکه خود پزشکان هم اغلب این را میپذیرند که لازمه طبابت بدخطی است. از طرفی هم وقتی پزشکی خوش خط و زیبا مینویسد خیلیها با تردید میپرسند: «واقعا خط خودشه؟!»
همین ابتدا توضیح یک نکته ضروری است؛ منظور ما از بدخطی چیست؟ چیزی که اغلب به عنوان بدخطی مدنظر قرار میگیرد درواقع ناخوانا بودن است. چه بسا کسی بدخط است ولی خطش قابل خواندن بوده و فقط بدمنظره است. اما گاهی برخی چنان مینویسند که کسی از دستخطشان چیزی سر در نمیآورد. چنین افرادی حتی ممکن است بسیار هم خوش خط باشند و از فرط زیبانویسی از آن طرف بام پرتاب شده باشند. چیزی که بیشتر در مورد خط پزشکان مدنظر است ناخوانا بودن خط است که در این مقاله مد نظر قرار گرفته شده و در ادامه خواهیم دید میتواند تا چه حد خطرناک هم باشد.
درد مشترک جهانی
برخلاف تصور بسیاری، این بد خطی مربوط به پزشکان ایرانی نیست و گویا این مشکل یک سندرم جهانی برای پزشکان است. در بسیاری از کشورهای دنیا حتی در کشورهای بسیار پیشرفته پزشکان اغلب ناخوانا مینویسند. شدت این مشکل به حدی رسیده که در بسیاری کشورها برای پیشگیری از بروز مشکلات پزشکان ناچارند داروها، پروندهها و برگههای مشاوره را تایپ کنند. اگر بپذیریم که بدخطی مشکلی جهانی در میان پزشکان است به ظاهر راه حل دیگری برای برطرف کردن آن وجود ندارد به جز تایپکردن.
چرا بد خط هستیم؟
آیا تا به حال فکر کردهاید چرا ما پزشکان بد خط هستیم؟ من شخصا دوستانی دارم که در سالهای ابتدای دانشکده از دیدن دستخطشان حظ میکردم، ولی در سالهای آخر دانشکده آنها هم بدخط شده بودند و بعد از آغاز طبابت دستخطشان واقعا فاجعه بار شده است.
برای این مشکل علل متفاوتی را میتوان در نظر گرفت که هر کدام به نوبه خود تأثیرگذار است. یکی از اینها یادداشت برداریهای مداوم سر کلاسهای درس پزشکی است. اغلب پزشکان عادت داشتند و دارند سرکلاس از صحبتهای استاد یادداشت برداری کنند. همین کار باعث افزایش سرعت نوشتن و طبعا بیدقتی در نوشتن و در نهایت بدخطی میشود. حتی وقتی که صحبتهای استاد ضبط میشود بازهم باید کسی آنها را پیاده کند و بنویسد و باز هم روز از نو ….
دلیل دیگر بدون شک کار زیاد و بار مراجعه فراوان بیماران در شیفتهای کاری است. پزشکان برای رسیدگی به همه بیماران اغلب مجبورند سریعتر کار کنند. بخشی از این افزایش سرعت هم به نسخهنویسی یا نوشتن پرونده یا برگه مشاوره برمیگردد. پزشکی که چند ساعت بیوقفه کار کرده و باید تعداد زیادی بیمار ببیند دیگر حال و حوصله آرام و خوشخط نوشتن را ندارد.
یک تئوری بسیار پرطرفدار در میان پزشکان این است که پزشک قدیمی و باسابقه باید بدخط بنویسد و بیماران و همکاران و داروسازان وقتی نسخه غیرقابل رمزگشایی یک پزشک را میبینند، ناخواسته این فکر به ذهنشان خطور میکند که با یک دکتر کاردرست و باتجربه طرف هستند. از آن طرف هم اگر پزشکی حتی باتجربه و قدیمی خوش خط و خوانا بنویسد این احساس در نسخهبین ایجاد میشود که: طرف تازه کاره و مثل بچه مدرسهایها نسخه مینویسه!!
اما یک تئوری توطئه هم وجود دارد که در زمینه مشاورههای پزشکی ارائه میشود. اینکه برخی پزشکان از روی عمد برگههای مشاوره یا پروندهها را بدخط مینویسند تا بعدها خط ناخوانای خود را طور دیگری بخوانند و از زیر بار مسئولیت احتمالی بعدی شانه خالی کنند. امیدواریم این فرضیه درست نباشد.
عوارض بدخطی
بدخطی و ناخوانا نوشتن برای یک پزشک میتواند عواقب وخیمی به دنبال داشته باشد. حتما بارها و بارها روایتهای عجیب و غریبی را از زبان داروسازان در این زمینه شنیدهاید. طفلک داروسازان مجبورند انواع و اقسام خطوط میخی و هیروگلیف و عیلامی را تشخیص دهند تا مبادا اشتباهی در داروهای بیمار پیش نیاید؛ اشتباهاتی که متأسفانه بارها و بارها اتفاق افتاده و در اکثر موارد عامل اصلی بروز اشتباه، خط بد و ناخوانای پزشک بوده است.
اما مشکل بزرگتری هم وجود دارد؛ آن هم وقتی است که بیماری برگه مشاوره پزشکی را پیش پزشک دیگری میبرد، یا وقتی که پزشکی قرار است پرونده معالجات بیماری را بخواند. احتمال بروز یک اتفاق ناگوار در چنین شرایطی بسیار بالا است. فرض کنید یک بیمار قلبی که برای انجام درمانهای دندانپزشکی مراجعه کرده و برای مشاوره به نزد یک متخصص قلب فرستاده شده است حالا برگه مشاورهاش را نزد دندانپزشک آورده اما دستور تغییر مصرف داروهای قلبی وی قابل تشخیص نیست (اتفاقی که دقیقا برای نگارنده رخ داد). حالا اگر امکان تماس با پزشک قبلی وجود نداشته باشد یا اصلا پزشک نوشته را طور دیگری بخواند ممکن است یک فاجعه به بار بیاید. این اتفاق ممکن است در تمامی بخشهای رشته پزشکی رخ دهد. خودمانیم، تا به حال چند بار در چنین مخمصهای گیر کردهاید؟ در چنین شرایطی وقتی برگه مشاوره یا پرونده معالجات پزشکی بیمار قابل خواندن نباشد، ناخواسته ذهن آدم میرود سراغ همان تئوری توطئه وحشتناکی که صحبتش شد.
بد خط مثل من
بنده از همان بچگی بدخط بودم و حالا فکر کنید ماجرا چقدر ناگوار میشود که پدر و هر دو پدربزرگ آدم، بسیار بسیار خوش خط باشند. پدر بزرگ مادری و پدرم دائم سعی میکردند به بنده خوب نوشتن را یاد بدهند ولی بیفایده بود. پدر بزرگ مادریام خدابیامرز که اصالت شیرازی داشت و ارادت خاصی به حافظ و سعدی، مدام این شعر را برای من میخواند:
«یا مرا رسم خط جن آموز یا خودت همره نوشته بیا»
و میگفت که تو با این خط باید خودت بروی و نوشتههایت را رمزگشایی کنی!
بنده بارها در دوران مدرسه بابت بدخط نوشتن مورد مواخذه معلمانم قرار گرفتم، ولی فایدهای نداشت. مشکل بدخطی در دوره دانشکده ابعادی مضاعف پیدا کرد. اما عمق فاجعه برای من زمانی بود که به طور حرفهای وارد فعالیت مطبوعاتی شدم. آن زمان هنوز تایپ کردن چندان رایج نبود و ما نوشتههامان را به صورت دستنویس به حروفچین تحویل میدادیم. همیشه حروف چینها از دستخط بنده شاکی بودند و یک بار در روزنامه همشهری وقتی وارد دفتر شدم، سردبیر ما مرا کشان کشان به قسمت فنی برد و تقریبا انداخت وسط چندین حروفچین عصبانی که با داد و فریاد از دستخط فاجعه بار من انتقاد میکردند. یادم نمیرود که یکی از دوستان به من گفت: «وقتی مطالب شما میرسد ما قرعه کشی میکنیم که چه کسی تایپ کند!» همین مسائل بنده را به فکر تایپ کردن و یاد گرفتن نرم افزار WORD انداخت و خوشبختانه از آن به بعد کمتر با مشکلات مرتبط با بدخطی روبهرو بودم.
خوشبختانه دستخط انگلیسی بنده به اندازه فارسی نوشتنم ناخوانا نبوده و در نتیجه مشکلی از جهت نوشتن نسخه و پرونده به انگلیسی ندارم، اما در مورد نوشتن به زبان فارسی به خصوص در مورد برگه مشاوره و مواردی از این دست، سعی کردم هنگام نوشتن مواردی چند را رعایت کنم که نتایج مثبتی به همراه داشته است که در ادامه به این موارد اشارهای خواهم داشت.
چه کنیم بد خط ننویسیم
اول از همه اینکه اینجا بنا بر خوشنویسی نیست. قرار نیست نسخههای ما را قاب کنند و بزنند روی دیوار و به به و چه چه کنند. اصطلاحا پیشکش! بنابراین هدف این است که کسی زنگ نزند تا ببیند ما چه نوشتهایم. هدف این است که خوانا بنویسیم. اگر بدخط هم باشیم ولی خوانا بنویسیم مشکلی پیش نمیآید.
در قدم اول سعی کنید کمی با حوصله بنویسید. با خودتان قرار بگذارید که کلمات را با آرامش و دقت بنویسید. برای ما که عادت به تند نوشتن داریم سخت است ولی با کمی اراده میتوان بهتر نوشت.
موقع نوشتن برگه مشاوره یا پرونده بیمار ابتدا جملهای را که میخواهید بنویسید در ذهن مرور کنید تا کار به خطخوردگی و تغییر کلمات نکشد. بدین ترتیب کلمات خواناتر خواهند بود.
لطفا سعی نکنید فارسی را مثل انگلیسی بنویسید. در زبان انگلیسی میتوان حروف را به هم چسباند و سر هم نوشت. البته خواندن خط انگلیسی چسبیده هم کار سختی است و حتی خود انگلیسی زبانان هم گاهی در خواندن این شیوه نوشتن دچار مشکل میشوند. حال، بسیاری از پزشکان که موقع نوشتن نسخه، اسامی داروها را سرهم و به هم چسبیده مینویسند، موقع فارسی نوشتن هم همان طور مینویسند. در نتیجه روی صفحه کاغذ شاهد عباراتی درهم و غیرقابل خواندن هستیم که حتی شاید داروسازان هم نتوانند آن را کشف رمز کنند! بنابراین لطفا یادتان نرود که دارید فارسی مینویسید نه انگلیسی. موقع نوشتن لطفا بین کلمات فاصله بگذارید و کلمات را توی شکم یکدیگر فرو نبرید.
سعی کنید املای صحیح داروهای رایج را یاد بگیرید و آنها را کامل بنویسید تا موقع نوشتن نسخه برای جبران این عدم آگاهی مجبور نشوید اول کلمه را بنویسید و در ادامهاش یک مار بکشید! اصلا از روی کتاب داروهای ژنریک نگاه کنید، به خصوص در مورد داروهای مهم تا خدای ناکرده با داروی دیگری اشتباه گرفته نشود. یاد گرفتن املای درست داروها اصلا وقت تلف کردن نیست.
یک راه دیگر تایپ کردن است. درست است که روی نسخههای بیمه امکان تایپ کردن نام داروها وجود ندارد (البته فعلا)، ولی برگههای مشاوره و پروندهها را میتوان تایپ کرد. باور کنید تایپ کردن بسیار کار راحتی است. اگر هم خودتان بلد نیستید، متن را دیکته کنید تا کسی که کار با نرم افزار WORD را بلد است آن را تایپ کند.
کمی وجدانتان را قاضی کنید. به فکر آن بختبرگشتهای باشید که قرار است خط شما را بخواند؛ به فکر بیماری باشید که ممکن است سلامتیاش بستگی به دستخط شما داشته باشد. بنابراین طوری بنویسید که دوست دارید دیگران برایتان بنویسند.
منبع: دندانه