تحلیل خطاهای رایج در انتخاب اعضای هیات مدیره سازمان نظام پزشکی در گفتگو با دکتر کورش رحیمی
این روزها، ثبتنام در انتخابات سازمان نظام پزشکی و فهرست کاندیداها، موضوع اول اخبار جامعه پزشکی است. چرا که این سازمان، بزرگترین و قویترین نهاد مدافع پزشکان بخش خصوصی به شمار میرود و این در حالی است که اختیارات آن، روز به روز بیشتر توسط بخش دولتی سلب میشود. حال آیا میتوان این نقصان را با هوشیاری بیشتر در انتخاب اعضای هیات مدیره این سازمان حل کرد و به عبارت دیگر آیا تاکنون انفعال سازمان نظام پزشکی، در نتیجه عملکرد اعضاء هیات مدیره آن بوده است؟ در این باره، با دکتر کورش رحیمی نایب رییس انجمن دندانپزشکی ایران، شاخه اصفهان گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
آقای دکتر رحیمی! معمولاً برنده انتخابات نهادهای غیردولتی صنفی پزشکی از جمله سازمانهای نظام پزشکی، پزشکانی هستند که در درمانهای بالینی زبانزد شدهاند. آیا میتوان گفت این یک خطای فکری است و این دسته از پزشکان الزاماً نمیتوانند مدیران خوبی در عرصه درمان باشند؟
متأسفانه تاکنون در جامعه پزشکی، به مدیر پروری و پرورش دیدگاههای صنفی قوی توجه نشده و حتی در دوران دانشجویی هیچکس به دانشجویان گروه پزشکی قوانین و حقوق و مسئولیتهای حرفهای را آموزش نداده است. اگرچه گفته میشود این مسائل به آنان آموزش داده میشود، اما این ادعا عملاً در حد شعار است؛ به طوری که اگرچه دانشجویان پس از فارغالتحصیلی، درسهای حقوق حرفهای یا بازآموزیهای قانونی حقوقی را میگذرانند، اما میتوان گفت چیزی از حقوق و مسئولیتهای حرفهای خود نمیدانند. بنابراین حقیقت این است که جامعه پزشکی در این زمینه خیلی کمکار بوده است.
بنابراین طبیعی است که منتخبین ما هم در سازمانهای متولی رشته پزشکی، اطلاعات کافی در این زمینه ندارند و ما هم از اطلاعات کافی برای انتخاب شخص مناسب بیبهره هستیم. نکته مهم این است که مدافعین اصلی جامعه پزشکی در سازمان نظام پزشکی و انجمنها، الزاماً کسانی نیستند که از لحاظ علمی رتبه بالایی داشته باشند، اما از آنجا که این افراد شناخته شدهتر هستند، تصور بر این است که کسانی که در کار بالینی شهرتی به هم زدهاند، میتوانند در کار صنفی هم موفق باشند. در مواردی هم همکاران نسبت به آنانی که پیش از این مدرس بودهاند، دِین استاد و شاگردی حس میکنند و آنان را انتخاب میکنند و این اشتباهی است که همیشه تکرار میشود.
آیا منفعل بودن سازمان نظام پزشکی که تعداد زیادی از اعضاء جامعه پزشکی به آن اذعان دارند، در نتیجه همین ندانستن اختیارات و وظایف حقوقی است؟
مشکلاساسی ما این است که اغلب انتخاب شوندگان هیات مدیرههای سازمانهای نظام پزشکی، شاغلین در وزارت بهداشت هستند. چرا که به واسطه مسئولیت خود در وزارت بهداشت، در جامعه پزشکی نفوذ خاصی دارند و این موضوع خود یک تناقض است. معنی این سخن آن نیست که کسانی که در استخدام وزارت بهداشت هستند، خادم جامعه پزشکی به شمار نمیآیند؛ بلکه معنی آن این است که این افراد در اصل برای خدمت به مردم استخدام شدهاند و این خدمترسانی درمانی به دست جامعه پزشکی انجام میگیرد. اساساً وزارت بهداشت به جامعه پزشکی به چشم وسیلهای برای خدمت به مردم نگاه میکند و در حقوق صنفی مقابل آن قرار میگیرد که این موضوع هم طبیعی است. پس کسانی که در استخدام وزارت بهداشت هستند، مدافع اصلی حقوق مردم هستند و نه جامعه پزشکی که البته باید گفت این اشکالی هم ندارد، چرا که افتخار پزشکان، خدمت رساندن به جامعه است، اما قطعاً حقوق پزشکان نباید در این میان پایمال شود. سازمان نظام پزشکی هم باید مدافع حقوق جامعه پزشکی باشد، اما در اساسنامهاش، بیشتر مدافع حقوق مردم شناخته شده است. در ضمن کنترل این سازمان بیشتر در دست وزارت بهداشت و تائید صلاحیت اعضاء هیات مدیرهاش در دست این وزارت خانه و مجلس است، اما دولت و مجلس به پزشکان به چشم ابزاری برای خدمت به جامعه نگاه میکنند. این در حالی است که پزشکان خط مقدم خدمترسانی هستند و بنابراین، حق دارند حرفشان را هم بزنند و حقوقشان را مطالبه کنند، نه اینکه به رایگان خدمت ارائه کنند، اما در عمل میبینیم بیمهها، وزارت بهداشت و وزارت رفاه، همگی در مقابل جامعه پزشکی موضع میگیرند. چرا که تصورشان این است که این جامعه زیادهخواه است و باید در مقابل آن ایستاد. از طرف دیگر، سازمان نظام پزشکی، در دست آنان تبدیل به ابزاری برای کنترل جامعه پزشکی شده است. حال این ابزار چگونه شکل میگیرد؟ به وسیله هیات مدیرههای سازمان که اگر به آمار آنها نگاهی بیندازیم، میبینیم شمار زیادی از آنها در استخدام دولت هستند. این در حالی است که منطق میگوید اگر فردی در استخدام دولت باشد، مدافع کامل جامعه پزشکی به شمار نمیرود. چرا که موقعیت شغلی او در دست دولت است و میتواند از سوی آن تحت فشار قرار بگیرد. این مشکلی جدی است، چرا که برای مثال کسی که عضو هیات مدیره سازمان نظام پزشکی است، چهار سال در این سمت قرار دارد، اما تمام عمر باید برای حفظ موقعیت دانشگاهی و حرفهای دولتیاش، تحت تصمیمات وزارت بهداشت و یا رفاه باشد. چنین است که این افراد نمیتوانند به معنای واقعی کلمه بجنگند و در عمل هم خیلی خودشان را به زحمت نمیاندازند، بلکه با این شعار به سازمان میروند و جایگاه انتخابیشان برای آنها سکوی پرتابی برای پستهای بالاتر دولتی به شمار میرود. نمونه این موضوع هم بسیار زیاد و شایع است که حضور در هیات مدیرههای سازمانهای نظام پزشکی، همیشه سکوی پرتابی برای افراد تحت استخدام وزارت بهداشت بوده است. با این تفاسیر، به اعتقاد من سازمان نظام پزشکی در حال حاضر یک سازمان صنفی صد در صد به شمار نمیآید و این تناقضی است که خود سازمان هم درگیر آن است. مصداق دیگر من برای این ادعا، این است که بنا بر قاعده، اساسنامه یک سازمان صنفی را خود صنف تعیین میکند و این در حالی است که اساسنامه سازمان نظام پزشکی را مجلس تدوین و دولت تصویب میکنند و هر زمان که بخواهند، میتوانند آن را تغییر بدهند.
پس برای حل این مشکل چه باید کنیم؟ هیات مدیره سازمان نظام پزشکی پزشک نباشند؟
خیر. برای حل این مشکل باید مرحله به مرحله پیش برویم. اگر بتوانیم پزشکان مستقل به سازمان نظام پزشکی بفرستیم، آن وقت است که یک مرحله پیشروی کردهایم. در حال حاضر سازمانهای نظام پزشکی ما بیش از اینکه از حقوق جامعه پزشکی دفاع کنند، اهل سازش وحل فصل مشکلات و میانداری هستند. البته منظور این نیست که حقوق مردم باید در تقابل با حقوق پزشکان قرار بگیرد. بلکه برعکس، حقوق آنان باید تمام و کمال در سازمان رعایت شود. موضوع مورد بحث، مشکلاتی از قبیل تعرفهها و صدور پروانهها و تسهیلاتی است که دولت میتواند برای پزشکان قائل شود و این سازمان نظام پزشکی است که باید به آنان ورود کند. پس بهتر است پله پله شروع کنیم و با انتخاب آگاهانه خود از درون در هیات مدیره سازمان تحولاتی ایجاد کنیم و در قدم بعدی، به جایی برسیم که هیاتمدیرهها، مطالبات خود را برای دولت مطرح کنند و در تصمیمگیریهای کلان تغییرات کلی ایجاد کنند. همانطور که میدانید، غالب منافع حرفهای جامعه پزشکی یا در دست وزارت بهداشت و یا در دست وزارت رفاه است که نظام پزشکی باید به آن ورود کند، اما طی یکی، دو دوره گذشته وزارت بهداشت به طور چشمگیری در کار نظام پزشکی و جامعه پزشکی مداخله کرده و از طرف دیگر، سازمان نظام پزشکی هم همیشه سنگ زیرین آسیا بوده است، اما آیا وزارت بهداشت و وزارت رفاه، در مقابل توهینها و افتراهای وارد شده به جامعه پزشکی موضع گرفتند؟ میدانیم که خیر.
اما با تمام این تفاسیرعده کثیری از همکاران معتقد هستند همین شیوه عملکرد سازمان خوب است و بهتر است به همین راضی باشیم و توقع چندانی از سازمان نظام پزشکی نداشته باشیم. تنها از آن بخواهیم که مشکل شکایات را حل وفصل کند و از طرف دیگر همینگونه که هماکنون هم عمل میکند، بدون بررسی صلاحیت فردی و حرفهای به ما مجوز کار بدهد و چندان هم پزشکان را تحت کنترل نداشته باشد. همین برای ما بس است!
به اعتقاد شما سازمان نظام پزشکی چه ظرفیتهایی دارد که تا به حال بلا استفاده ماندهاند و در چه مواضعی باید عملکرد آن تغییر کند یا تقویت شود؟
برای مثال در کشور ما سازمان نظام پزشکی بدون تائید صلاحیت، برای فعالیت پزشکان پروانه صادر میکند و این در حالی است که هیچ جای دنیا اینگونه نیست که هرکسی که مدرک پزشکی داشته باشد، بتواند مجوز فعالیت اخذ کند. بلکه در سایر کشورها، سازمان نظام پزشکی پس از تائید وزارت بهداشت، پزشکان را با برگزاری امتحانات علمی و اخلاقی و حقوقی تائید میکند تا مطمئن شود که قوانین مربوط به حرفه خود را میدانند و تخلفات پزشکی را میشناسند. حال آیا در کشور ما سازمان نظام پزشکی اصلاً کاری به این موضوعات دارد یا فقط پیگیر امتیازاتی است که پزشکان کسب کردهاند یا دورههای بازآموزی که گذراندهاند؟
موارد زیادی داریم که پزشک اصلاً برای طبابت صلاحیت اخلاقی ندارد، درحالیکه اصلاً کسی سوءسابقه پزشکان را که حتی در سادهترین مشاغل هم بررسی میشود، بررسی نمیکند. حال آن که زمانی که پزشکان میخواهند وارد هیات مدیره سازمان نظام پزشکی شوند، وزارت بهداشت آنها را تائید صلاحیت میکند. در حالی که این امر زمانی که قرار است جان مردم به آنان سپرده شود مهمتر است. البته سلسله مراتب در انتخابات هیاتمدیرهها، شورای عالی و مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی، در مجموع در اساسنامه آن بسیار مترقی چیده شده است. البته نواقصی هم مانند تنفیذ رئیس سازمان توسط رئیسجمهور و تائید صلاحیت اعضای هیات مدیره توسط وزارت بهداشت وجود دارد، اما اگر قرار است این سازمان صنفی باشد، باید در تعدادی از بندهای اساسنامه آن تغییراتی ایجاد شود. چرا که به این ترتیب، سازمان نظام پزشکی فقط یک نهاد کنترلی جامعه پزشکی است.
با این همه، یک پزشک جوان، چگونه باید بداند شخص منتخب او برای هیات مدیره سازمان نظام پزشکی، دارای صلاحیت لازم است؟
باید همواره این موضوع را مد نظر داشته باشیم که محور فعالیت سازمان نظام پزشکی، مسائل صنفی و حقوق حرفهای است و ربطی به مسائل علمی ندارد. بنابراین باید در انتخاب خود، سوابق صنفی افراد را در نظر بگیریم و کاری به شهرت آنها نداشته باشیم. چرا که در حال حاضر در جامعه ما شهرت کسب کردن اصلاً ارتباطی با پیشینه علمی و صنفی ندارد و ما پزشکان زیادی داریم که نه سواد و نه تعهد دارند، اما شهرت بسیار زیادی هم کسب کردهاند. موضوع دیگر این است که مهم نیست که حتماً شخص در استخدام دولت نباشد، بلکه باید روحیه و سابقه کار صنفی داشته باشد چرا که پزشکانی هم داریم که سوابقشان نشاندهنده این است که بیش از آنکه به شغلشان یا پست دولتیشان تعلق خاطر داشته باشند، به صنفشان وابسته هستند و جامعه پزشکی هم آنان را به خوبی میشناسد.
آیا میتوان گفت بهتر است کسانی وارد هیات مدیره سازمان نظام پزشکی شوند که سابقه مدیریتی داشته باشند؟
خیر. برخی مدیران دولتی، البته نه همگی آنها، تعلق خاطر صنفی ندارند. نماینده صنفی شخصی است که منافعش درگیر مسائل آن صنف باشد. بنابراین ضروری است پزشکی که در هیات مدیره سازمان نظام پزشکی حضور دارد، مطب داشته باشد یا شاغل حرفهای باشد و درگیریهای پزشکان را لمس کند. حال پزشکی که در وزارت بهداشت مدیر است و پزشکی که مشکلات جامعه پزشکی و دغدغههای همکارانش را نمیداند، چگونه میتواند از آنها دفاع کند؟ بنابراین کسانی را انتخاب نکنیم که فردا چشممان را باز کنیم و ببینیم که پست آنها در سازمان نظام پزشکی برایشان سکوی پرتاب شده است و این فرصت را ما در اختیار آنها گذاشتهایم.
روش انتخاب نمایندگان سازمان نظام پزشکی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا به اعتقاد شما روش دیگری که کارآمدتر و مؤثرتر باشد را میتوان در پیش گرفت؟
شیوه انتخابات سازمان نظام پزشکی و سلسله مراتب آن تا تشکیل شورای عالی و رییس کل بسیار عالی و هوشمندانه تدوین شده و در مقایسه با سازمانهای مشابه مانند سازمان نظاممهندسی و اتاق بازرگانی که آنها هم هردو وصنفی و نمایندگان بخش خصوصی هستند، بهتر و دمکراتیکتر است. فقط برای من روشن نیست که چرا باید در یک سازمان صنفی که نه سیاسی است و نه اساسنامهای با فعالیتهای سیاسی دارد بررسی و تائید صلاحیت صورت بگیرد؟
عملکرد سازمان نظام پزشکی را چگونه ارزیابی میکنید؟
سازمان نظام پزشکی بهعنوان یک نهاد صنفی جامعه پزشکی عملکرد قابل توجه و چشمگیری نداشته است. البته شاید دلیل آن، نقصان اساسنامه یا جدی نگرفتن سازمان از سوی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی باشد. برای مثال یکی از نقایص اساسنامهای سازمان، عدم گزارش دهی و مجمع عمومی سالیانه برای اعضاء است. حتی در هیات مدیرههای سازمان جای بازرس خالی است و سازمانهای نظام پزشکی، گزارشهای مالی و عملکردی خود را نه سالیانه و نه در پایان دوره به اعضا نمیدهند. در هر صورت باید گفت سازمان نظام پزشکی حتی از سوی اعضای آن هم با استقبال مواجه نیست.
منبع: دندانه