گفتگو با دندانپزشکِ نقاشی که حاصل سه سال هنرش را به بیماران سرطانی تقدیم کرد
لازم نیست دندانپزشک حتما هنرمند باشد، اما داشتن طبع هنری بسیار لازم است
آذر ماه ۹۵ دکتر شهلا رشیدیان نمایشگاهی از ۱۱۷ اثر نقاشی را در ارومیه برگزار کرد. اثار این نمایشگاه که حاصل سه سال فعالیت هنری این دندانپزشک بود در حمایت از انجمن خیریه بیماران مبتلا به سرطان امید به فروش رسید.
دکتر شهلا رشیدیان، در سال ۱۳۳۳ در اهواز به دنیا آمد، او در سال ۱۳۵۹ در رشته دندانپزشکی فارغالتحصیل شد و پس از سالها طبابت، در کنار شغل خود به هنر نقاشی به صورت حرفهای پرداخت که حاصل آن برگزاری ۸ نمایشگاه انفرادی و چندین نمایشگاه گروهی در ایران و خارج از کشور از جمله برگزاری نمایشگاه در گالری سیحون لسآنجلس بودهاست، او که در ارومیه زندگی میکند با وجود حرفه دندانپزشکی و داشتن ۳ فرزند یکی از پرکارترین نقاشان ارومیه به حساب میآید، گفتگوی ما با این دندانپزشک و نقاش فعال را در ادامه بخوانید.
- خانم دکتر رشیدیان! در آغاز گفتگومان بفرمایید نقاشی را از چه زمانی آغاز کردید و چه تجربههایی در زمینه نقاشی دارید؟
من نقاشی را از کودکی شروع کردم اما به دلیل مشغلههای درسی نتوانستم نقاشی را به صورت حرفهای دنبال کنم. بعد ازمدرسه هم باید به دانشگاه میرفتم و سپس ازدواج کردم و بچه دار شدم و همه اینها باعث شد که نقاشی برای من همیشه در حاشیه باشد اما همواره دغدغه فکری و نیاز من بود تا اینکه از حدود ۱۳ سال پیش به صورت حرفهای نقاشی را دنبال کردم و چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی برگزار کردم حتی در امریکا هم نمایشگاه گذاشتم،اکنون در دو رشته آبرنگ و رنگ روغن کار می کنم و در آبرنگ صاحب یک استایل شخصی هستم که به صورت یک مجوعه در وزارت ارشاد ثبت شدهاست.
سال گذشته هم نمایشگاهی به نفع بیماران سرطانی استان آذربایجان غربی با ۱۱۷ اثر آبرنگ که حاصل ۳ سال کار بی وقفه من بود، برگزار کردم که بسیار مورد استقبال واقع شد و ۸۰ اثر در آن نمایشگاه به فروش رفت و مبلغی حدود ۸۵ میلیون تومان برای بیماران به دست آمد.
همچنین نمایشگاهی نیز با عنوان قوسهای فیروزهای داشتم که با آثار رنگ روغن برگزار و به صورت یک مجموعه در وزارت ارشاد به ثبت رسید.
- دندانپزشکی شغل پر مشغلهای است، چه گونه توانستید در کنار آن به صورت حرفهای نقاشی را دنبال کنید؟
برای من دندانپزشکی یک تعهد بود که باید به عنوان یک شغل آن را انجام میدادم، اما نقاشی برای من یک علاقه و یک نیاز بود، در نتیجه به هر شکلی برای آن وقت پیدا میکردم، گاهی شبها دیر میخوابیدم و نقاشی میکردم، گاهی از تفریح و مهمانی میزدم. البته همواره تلاش کردم که زندگی خانوادگیم را نیز حفظ کنم؛ چرا که من مادر سه بچه بودم و تعهداتی داشتم، اما با این وجود از هنرمندان پر کار ارومیه هستم و شاید آنقدر که من نمایشگاه برگزار کردم، دیگران هنوز نتوانستهاند کار ارائه دهند و همه اینها به این خاطر بوده که نقاشی همیشه برای من یک نیاز و یک استراحت است.
- تا به حال پیش آمده که نقطه مشترکی میان دندانپزشکی و نقاشی پیدا کنید؟
نقاشی در حرفه من به صورت نامحسوس اثر میگذارد. شاید اگر کسی به صورت کارشناسی این مساله را بررسی کند، اثر این دو را بفهمد، اما به نظرم نقاشی باعث شده در دندانپزشکی با ظرافت بیشتری کار کنم و دندانپزشکی نیز سبب شده که نظم بیشتری در کار هنری داشتهباشم اما به صورت واضح نمی توانم در این مورد اظهار نظر کنم.
- فکر میکنید هنر چه ضرورتی در زندگی یک دندانپزشک میتواند داشته باشد؟
لازم نیست یک دندانپزشک حتما کار هنری انجام دهد، اما داشتن طبع هنری بسیار لازم است. البته به نظرم هر کسی و نه تنها پزشکان باید یک دغدغه هنری داشته باشد، به گالری برود، نقاشی و مجسمه ببیند و تئاتر و سینما برود. در جوامع پیشرفته میبینیم که مردم این دغدغهها را دارند اما در جامعه ما این مسائل جزو دغدغههای اصلی و یا حتی فرعی زندگی نیست، اما کاش اینگونه بود؛ چرا که هنر در همه اشکالش میتواند زندگی را تلطیف کند؛ در حال حاضر شاهد جامعهای خشن هستیم چرا که هنر نقش کمی در آن دارد.
- و یک سوال کلیشهای؛ اگر قرار باشد بین دندانپزشکی و نقاشی یکی را برگزینید، کدام یک انتخاب شما خواهدبود؟
من بدون تردید هنر را انتخاب میکنم. اگر میخواستم به فرزندانم نیز پیشنهادی کنم، هنر را به آنها توصیه میکردم، البته هیچکدام هنر را انتخاب نکردند؛ دو تا از فرزندانم پزشکی خواندند و یکی از آنها نیز آرشیتکت است.
- نگران نبودید که فرزندانتان در رشتههای هنری به اندازه پزشکی امنیت مالی نداشتهباشند؟
برای من کیفیت زندگی مهم است، یک پزشک کاری فرساینده دارد اما یک هنرمند از نظر روحی زندگی غنی و پر باری برای خودش دارد. ممکن است کسی درآمد زیادی نداشتهباشد اما در کنار هنر زندگی بسیار خوبی داشتهباشد. جوانهای این روزها، بیشتر به جنبه مادی زندگی و دنیا نگاه میکنند، غافل از اینکه زیبایی در جای دیگری است. من هر بار که نقاشی میکشم غرق لذت میشوم و در جریان خلق یک اثر چنان تمرکز و مدیتیشنی دارم که متوجه گذشت زمان نمیشوم. چه کاری است که میتواند تا این حد انسان را راضی کند یا به او آرامش بدهد؟ البته شاید برخی از پزشکی چنین احساس خوبی داشته باشند اما معمولا تعداد بسیار کمی اینگونه هستند و بیشتر افراد به عنوان یک شغل آن را انجام میدهند.
- گاهی به جامعه پزشکی در مورد رفتار با بیماران انتقاداتی میشود فکر میکنید ورود هنر به زندگی پزشکان میتواند این مشکلات را کمتر کند؟
وقتی کسی به انسان نیاز دارد ممکن است غرور رخوتی در او ایجاد شود و این فقط شامل جامعه پزشکی نیست، متاسفانه به دلیل نزول سطح فرهنگ و اخلاق در همه جا شاهد مشکلات اینچنینی هستیم. من به همین دلیل ضرورت وجود هنر در زندگی را به کل جامعه تعمیم میدهم. من اعتقاد دارم هنر می تواند جامعه را تلطیف کند و هنرمند میتواند آدم بهتری باشد. به خاطر ندارم که هرگز مریضهای من شکایتی در این زمینه از من داشتهباشند، همیشه با دید انسانی طبابت و به انسان به عنوان یک شاهکار هنری نگاه کردهام، هنر نگاه مردم را به انسان را عوض میکند.
- تا کنون پیش آمده که از اتفاقی که در مطب افتاده یا از بیمارانتان برای نقاشی الهام بگیرید؟
نه متاسفانه من در دندانپزشکی چیز الهامبخشی ندیدم، دندانپزشکی برای من همیشه یک شغل بوده و دلم میخواسته که زود کارم در مطب تمام شود و به خانه بیایم تا نقاشی کنم.
منبع: دندانه