DentOnline
نظام سلامت دهان در بستر زمان؛ راه‌ها وچاه‌ها
نظام سلامت دهان در بستر زمان؛ راه‌ها وچاه‌ها

به مناسبت باشکوه‌ترین گردهمایی سالانه دندان‌پزشکی ایران (اکسیدا۵۷)

دکتر مهدی نصیبی
متخصص سلامت دهان و دندان‌پزشکی اجتماعی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، عضو هیئت مدیره انجمن سلامت دهان و دندان‌پزشکی اجتماعی

در یک چشم به‌هم زدن زمان چه زود گذشت. کجا بودیم و به‌کجا آمدیم؟ چه کردیم و به‌ کجا رسیدیم؟ چه باید می‌کردیم و نکردیم؟ و به کجا می‌رویم و بعد از رفتن ما چه خواهد شد؟

انگار همین دیروز بود که یک جمع دانشجویی کوچک در اتاق ریاست دانشکده دندان‌پزشکی دانشگاه ملی روی زمین نشسته بود و از ریاست دانشکده به اتهام بی‌کفایتی طلب استعفا می‌کرد و همه تلاش این شخص برای تبرئه خود و بازگرداندن این جمع به سر کلاس و درس کارگر نمی‌افتاد. با وقوع انقلاب ۵۷، نه تنها روسای دانشکده و دانشگاه، بلکه کل نظام و دولت عوض شدند و ظاهرا جمع دانشجویان به خواست خود رسیدند. چه آینده خوشی در اذهان بود و چه حاصل شد!! این بار امور نافرجام دندان‌پزشکی از بن‌بست خارج و وارد بی‌راهه شد.

دندان‌پزشکی مدرن از نطفه ابتدایی جراح – دندانساز، طی یک دوره حدودا ۳۰۰ ساله (۱۷۲۳ تا زمان حاضر)، به صورت امروزی تحول یافته است؛ به تبعیت از سیر تکامل نظام‌های سلامت جهان و دندان‌پزشکی مدرن، نظام سلامت دهان کشور ما نیز بدون برنامه‌ریزی قبلی و عمدتا به گونه‌ای خودجوش به صورت حاضر پیکربندی شده است. در واقع قسمت اعظم این شاکله در ایران بیشتر محصول وقایع تاریخی یک صد سال اخیر است. درباره این وقایع در منابع عمومی و دندان‌پزشکی به اختصار مطالبی ثبت شده و در دسترس است. با اینکه چالش‌های امروز نظام سلامت دهان تقریبا برای همگان عیان است، اما منویات ضمیر ناخودآگاه افراد شاید برای خود آنها هم کاملا شناخته نباشد. ادامه وضعیت نامطلوب امروز نظام سلامت دهان کشور، اگر محصول مستقیم وقایع تاریخی و هوس‌های عامدانه برای استمرار منافع شخصی تلقی نشود، ناچار نتیجه عملکرد ضمیر ناخودآگاه همگان در طول زمان است که مدام و بی‌اختیار، جهت برخی ملاحظات، از ارزش‌های والای انسانی خود کوتاه آمده‌ایم و می‌آییم.

اما بعد از آزمون و خطاهای فراوان، اگر از وقایع گذشته درسی آموخته باشیم، بی‌شک با بی‌توجهی به وقایع تاریخی داخل و خارج، آینده بهتری برای نظام سلامت دهان کشور رقم نخواهد خورد؟ به عینه تقدیس انسان‌های در معرض خطا و قائم به فرد نمودن امور در دنیای مادی امروز راه به جایی نبرده و نمی‌برد. لذا تنها راه نجات سرمشق قرار دادن وقایع گذشته و تبین و اجرای «راهبردی واحد، جامع، منسجم، پایدار و موثر» و قائم به «علم، دانش و خرد روز» نهفته است. در حقیقت در بعضی از وقایع عرصه سلامت دهان، آموزه‌های گرانبهایی نهفته است که متاسفانه بی‌توجهی به آنها هزینه‌های سنگینی به کشور تحمیل کرده و خواهد کرد.
یکی از این وقایع سرنوشت‌ساز در حوزه دندان‌پزشکی، عدم پذیرش عضویت دندان‌پزشکان در انجمن پزشکی آمریکا در سال ۱۸۴۰ بود. این واقعه نقطه عطفی نه تنها برای تحول تاریخی دندان‌پزشکی آمریکا، بلکه کل جهان شد. چرا که در اثر این واقعه شاخه جدیدی از بدنه نظام سلامت دنیا از تنه استوماتولوژی سنتی جدا و مستقل از قید و بندهای حیطه پزشکی در شکل ادونتولوژی شروع به رشد و نمو کرد. مقام شامخ دندان‌پزشکی مدرن و پیشرفته قرن بیست و یکمی با تخصص‌های متنوع آن، در واقع محصول مستقیم همان اتفاق است؛ چرا که در صورت عدم وقوع آن، احتمالا نظام سلامت دهان با همان روند کند و عقب‌مانده استوماتولوژی خود تا امروز هم ادامه پیدا می‌کرد؛ چنان که رگه‌هایی از این رکود را در بعضی نقاط جهان می‌توان دید. این یک اتفاق مبارک برای دندان‌پزشکی مدرن بود، اما واقعه سال ۱۸۴۰ خود معلول بعضی وقایع نه‌چندان مطبوع قبلی بود که از زمان شکل‌گیری دندان‌پزشکی مدرن در زمان پیرفوشارد، به وقوع پیوسته بود و راهبرهای دندان‌پزشکی از آنها درس‌ها آموخته بودند.

لذا دندان‌پزشکی گذشته از وقایع تاریخی حوزه خود، به عنوان یک زیرمجموعه همواره متاثر از وقایع حوزه پزشکی نیز بوده است. از جمله این وقایع در کشور خود ما، می‌توان به بحث‌های سال ۱۳۶۵، در سطح تصمیمات دولت درباره اداره امور سازمان نظام پزشکی اشاره کرد. ازاول تشکیل نظام پزشکی به عنوان یک سازمان مستقل مردم‌نهاد، با منزلت عالی اجتماعی، دولت‌ها معمولا احساس راحتی نسبت به آن نداشتند. ظاهرا این تضارب در سال ۱۳۶۵ به اوج خود رسید و سازمان نظام پزشکی امروز کشور را مقید به نتایج خود کرد. از این رهگذر نه تنها کل نظام سلامت و پزشکی، بلکه نظام سلامت دهان و دندان‌پزشکی نیز بی‌نصیب نماند؛ اما بر کسی پوشیده نیست که ماهیتا حیطه دندان‌پزشکی در مواردی با چالش‌هایی علاوه بر مسایل عمومی پزشکی نیز درگیر است. در واقع یک پنجم پزشکان کشور را، دندان‌پزشکان تشکیل می‌دهند؛ ۳۰ هزار دندان‌پزشک که عمدتا به ارائه خدمات روی دهان و دندان می‌پردازند و ۱۲۰هزار پزشک که با دیگر اندام‌های بدن درگیر هستند. آیا این حکایت از گستردگی بیماری‌های دهان و دندان در جامعه دارد؟ یا باید به دنبال دلایل دیگری برای تعداد نامتعادل پزشک و دندان‌پزشک در جامعه بود؟

در اواسط دهه ۷۰ که تحول ادغام آموزش پزشکی با وزارت بهداری و گسترش دانشگاه‌های علوم پزشکی در نظام سلامت کشور اتفاق افتاد، ظاهرا «دانش پزشکی اجتماعی» یا در کشور وجود نداشت، یا به آن عنایتی نمی‌شد؛ در نتیجه بدون توجه به پارامترهای اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی که باید این تحول بر پایه آنها راهبری می‌شد، نظام سلامت طی یک پروسه آزمون و خطا وارد روندی شد که نتایج آن امروز بر همگان عیان است؛ از جمله در حیطه سلامت دهان، دانشکده‌های دندان‌پزشکی از ۵ دانشکده به نزدیک ۷۰ دانشکده افزایش یافت. تعداد دندان‌پزشک از دو – سه هزار به سی هزار نفر رسید، ولی امکانات مالی و غیرمالی لازم برای مدیریت و استقرار این تعداد دندان‌پزشک فراهم نشد. در نتیجه نه تنها وضعیت سلامت دهان آحاد جامعه بهتر نشد، بلکه هزینه‌های مالی و معضلات لاینحل ۷۰ دانشکده غیرضروری و بلاتکلیفی هزاران دندان‌پزشک هم به آن افزوده شد.

در این سال‌ها به جای علم سلایق متضاد افراد مرکز ثقل عرصه سلامت شد. لذا در خلأ وجود «راهبردی واحد، جامع، منسجم، پایدارو موثر» عده زیادی با ایده‌های متناقض بر مصادر امور تکیه زدند و با وضعیت نابسامان موجود در حضور منتقدینی پرمدعا کلنجارها رفتند تا جریان امور را سامان دهند، اما درنهایت درعین ناتوانی و در اوج ناکامی امور را به مدعیان نسل بعد سپردند و سلایق خود را همراه بردند. بنابراین دور از ذهن نیست که فرض شود که مدیرانی که امروز متهم به بی‌کفایتی می‌شوند همان منتقدین آزموده دیروز و منتقدین امروزی مدیران ناآزموده فردا هستند؛ اما در واقع «پیر و جوان» از رده «صف تا ستاد» همه در تلاطم ورطه‌ای گرفتار هستیم که در دهه هفتاد، حتی قبل از آن، در شاکله‌ای غیرعلمی و نامعقول پایه‌گذاری شده و امروز ارکان نظام سلامت دهان را به چالش می‌کشد.

در عین حال، در دید هر ناظر بی‌طرفی که شاهد وقایع ۴۰ سال گذشته عرصه دندان‌پزشکی کشور بوده است، دو جریان پیوسته و متمایز قابل تشخیص است. اول اشراف یا توهم افراد نسبت به اموری که داعیه مدیریت آن را داشتند و دارند، در حالی که خروجی مداخلات‌شان محصول دیگری به بار می‌آورد؛ دوم منش شخصی افراد فعال در عرصه دندان‌پزشکی، که متاسفانه در بعضی موارد کارنامه خوبی از آنها به جا نمانده است.
علاوه بر این حتی در مواردی رفتار ناشایست بعضا حکایت از هتک حرمت از انسان‌ها و نزول شأن اجتماعی رشته دندان‌پزشکی دارد. امروز که گذر ایام گرد و خاک‌ها را فرو نشانده است، از خاکسترهای به جا مانده نتیجه اعمال گذشته کاملا آشکار و عیان است. صد افسوس که دراغلب موارد نتیجه عملکرد گردانندگان عرصه نظام سلامت دهان در نهایت منطبق بر ادعاها و اظهارات آنان نشد و نمی‌شود، که اگر این گونه بود، امروز این همه قیل و قال نبود.

حال اگر تصور شود که با اجرای طرح تحول نظام سلامت دهان و با افزایش منابع مالی بخش عمومی نظام سلامت دهان از چند میلیارد به چند صد میلیارد و حتی احتمالا به چند هزار میلیارد، می‌توان به خاصه خرجی‌های بی‌هدف ادامه داد؛ با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت که برای جبران تخریبی که در ساختار نظام سلامت دهان و وضعیت سلامت دهان جمعیت هشتاد میلیونی کشور اتفاق افتاده است، و برای رفع نیازهای انباشته شده، با ده‌ها برابر این منابع مالی هم نمی‌توان رسیدگی کامل کرد؛ لذا به ناچار باید هزینه‌کرد هر ریالی که وارد گردش مالی نظام سلامت دهان می‌شود، تحت نظارت و حسابرسی دقیق قرار گرفته و از اسراف و تبذیر آن جلوگیری جدی به عمل آید.

از یک طرف بیش از شصت دانشکده دندان‌پزشکی، بدون ارایه هیچ‌گونه بیلان مالی و با محتاطانه‌ترین برآوردها، سالانه صدها میلیارد تومان صرف تربیت فارغ‌التحصیلانی می‌کنند که نه از کیفیت آموزش آنها اطلاع دقیقی در دست است، نه به اشتغال مناسب آنها در افق آینده امیدی است. از طرف دیگر خیل عظیمی از متخصصین و حرف وابسته موجود، که پیوسته تعدادشان با شیب تندی در حال افزایش است، باید از منابع مالی عمومی و خصوصی حوزه سلامت دهان به شکلی آبرومندانه تامین معاش شوند، که در غیر این صورت عواقب وخیم آن قابل پیش‌بینی نیست.

در کنار این، اگر بدون توجه به توزیع جغرافیایی پوسیدگی دندان و بیماری‌های دهان و انجام مطالعات اولیه و پایش فازهای اجرایی برنامه‌ها، صدها میلیارد تومان هم خرج طرح وارنیش فلوراید جمعی، با کیفیتی نامشخص و به صورت یکدست برای جمعیت‌های ناهمگون شود (در مناطق متوسط دی اف ام ۱۲ ساله‌ها ۵ است و در جای دیگر۱.۲۵)، در آینده این هم تبدیل به یک چاه ویل دیگری خواهد شد که خروجی آن نامشخص است. در هیچ کجای دنیا شاهد علمی معتبری دال بر این ادعای طنزگونه مسئولین مربوطه مبنی بر «کاهش دی ام اف کودکان ۱۲ ساله از ۲.۰۹ به ۱.۸۴ با دوبار وارنیش فلوراید زدن جمعی آن هم در فاصله زمانی ۱۸ ماهه» یافت نمی‌شود.

طبق گزارشات شورای عالی سلامت، دبیرخانه شورای آموزش پزشکی و دفتر سلامت دهان در کنگره ۵۷ انجمن دندان‌پزشکی ایران، در یک نگاه اجمالی، هزینه‌های سخاوتمندانه دولت حاضر در حوزه سلامت و سلامت دهان و دندان‌پزشکی غیرقابل انکار و شایان تقدیر است، اما خروجی این هزینه‌ها بدون لحاظ نمودن تمامی پارامترهای موثر در غیاب مدیریت علمی- تخصصی جامع، نیاز به تامل دارد؛ آن هم بدون راهبرد کلان منسجم واحد؛ و صرفا تمرکز روی تاکتیک‌های مقطعی همانند اقدام به تربیت بهداشتکار دهان و دندان با نیت خدمت به مناطق محروم، استفاده از وارنیش فلوراید با کیفیتی نامعلوم و تجهیز چند هزار درمانگاه دندان‌پزشکی. علاوه براین طبق سنتی منسوخ، درنظام‌های ناکارای دولتی و حتی غیردولتی کشور ما، بودجه‌بندی و ارائه بیلان مالی هیچ گاه جایگاهی نداشته و ندارد. لذا دولت فعلی هم به عنوان جانشین صالح دولت‌های پیشین طبعا آن را محترم نمی‌شمارد. حال آنکه بر اساس اصول علمی در نظام‌های پاسخگو، بودجه‌بندی و ارایه بیلان مالی هر برنامه، پاشنه آشیل ارزیابی سیاستگذار و مجری تلقی می‌شود و تداوم تصدی امور و ادامه تخصیص بودجه در گرو ارائه بیلان مالی دقیق عنوان می‌شود.

متاسفانه درهیچ کدام از گزارش‌های فوق کوچک‌ترین اشاره‌ای به بودجه لازم و اعلام هزینه‌ها نبود. آیا تغییر ساختار و تحول نظام سلامت دهان بدون دیدن منابع مالی لازم ممکن است؟ این منابع چگونه و از کجا تامین خواهد شد؟ بودجه قانونی و مصوبی در این زمنیه وجود دارد؟ امروز یکی از واجبات مواکد بر نظام سلامت دهان، تعیین تکلیف، تعدیل و کاهش دانشکده‌های دندان‌پزشکی است، که سالانه ده‌ها و صدها میلیارد تومان هزینه بلا‌توجیه را صرف تربیت فارغ‌التحصیلان جدیدی می‌کند که فرصت شغلی مناسبی برای آنها متصور نیست. متاسفانه در طرح تحول نظام سلامت دهان نه تنها حرکتی عملی در این راستا دیده نمی‌شود، بلکه بازوهای اجرایی وزارتخانه در جهت تجهیز و تثبیت این دانشکده‌ها حرکت می‌کنند. لذا چنین به نظر می‌رسد که باد کاشته شده در دهه هفتاد، کم کم به طوفان تبدیل می‌شود و در صورت بی‌توجهی به آن، دیر یا زود بنیاد نظام سلامت دهان را از جا خواهد کند.

زمانی که بودجه بخش سلامت دهان چند میلیارد تومان بود، ریزِ بیلان هزینه‌ها داده نشد. در زمان حاضر هم که این بودجه چند صد میلیارد تومان ادعا می‌شود، بیلان داده نمی‌شود. اگر در آینده هم این بودجه به هزاران میلیارد تومان برسد، باز از بیلان مالی خبری نخواهد بود. در خلأ این سنجه حیاتی، ناگزیر تاکید مسئولین ستادی نظام سلامت دهان تنها روی دستاوردهای غیر قابل سنجش، به لحاظ هزینه و فایده، گذاشته می‌شود؛ مانند وارنیش فلورایدتراپی جمعی میلیون‌ها کودک، تجهیز هزاران درمانگاه، بیمارستان، امتحان ملی، کتاب ملی … و توسعه بخش دولتی و گسترش نقش دولت در تولید و ارائه خدمات درمانی. حال آن که خروجی این هزینه‌های کلان غیرشفاف، و به هیچ وجه قابل اندازه‌گیری و ارزش‌گذاری نیست. در عین حال در بعضی موارد این حرکات مغایر با سیاست‌های بالادستی برنامه توسعه ششم و سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی در افق ۱۴۰۴ و هدف خصوصی‌سازی فعالیت‌های اقتصادی کشور و محدود کردن نقش دولت به نظارت و تسهیل بستر اقتصادی برای بخش خصوصی است.

در این میان در دو سه دهه اخیر در غیاب نقش نظارتی موثر و عدم وجود مدیریت دولتی، بخش بازرگانی و تجاری دندان‌پزشکی به اتکای قدرت مالی خود به صورتی لجام گسیخته، بدون مراعات شئون پزشکی، اقدام به ایجاد تغییر ساختاری در پیکربندی سنتی و توسعه تسلط خود به تمامی ارکان نظام سلامت دهان کرده است. از جمله این مداخلات، حمایت بی‌دریغ مالی و جهت‌دهی به برگزاری کنگره‌های غیرضروری متعدد سالانه در کنار نمایشگاه‌های تجارت‌گستر و برگزاری دوره‌های آموزشی داخل و خارج با مقاصد تبلیغاتی با استفاده از امتیازات تشکل‌های مردم‌نهاد است. که در نتیجه این مداخلات، مرزهای عرصه آموزش کلاسیک دانشگاهی مخدوش، و عملا ابتکار عمل از دست متخصصین و دانشگاه‌ها خارج می‌شود و در اختیار بخش بازرگانی قرار می‌گیرد. در راستای این حرکت، فلسفه وجودی نظام سلامت دهان از جامعه‌نگری به سمت تجارت‌نگری متکی بر ارتقای تجارت، به جای اصول خردگرایانه ارتقاء و تامین سلامت دهان برای آحاد جامعه، گرایش پیدا کرده است. صد البته در این خزش نقش افراد چند وظیفه، یعنی کسانی که همزمان دستی در همه امور مختلف دولتی و خصوصی تولید، واردات، تجارت، درمان، درمانگاه، بیمارستان، آموزش، مناصب دولتی، سیاستگذاری، اجرا، تشکل‌های مردم‌نهاد و غیره دارند، بی‌بدیل بوده است.

اما آیا گذر ایام این تعقل را در جامعه سلامت دهان به وجود آورده است که بتواند اشتباهات گذشته را چراغ راه آینده قرار دهد و این نظام را از این منجلاب مهلک بیرون کشد؟ یا همچنان با فرافکنی نتایج اشتباهات گذشته به گردن گردانندگان موهوم، در قفس ملاحظات شخصی باقی خواهد ماند و با این باور که تحول تا جایی جایز است که به «موقعیت من»، «میز من» و«پست من» آسیبی نرساند؛ در واقع تا جایی به روند بی‌فرجام گذشته ادامه میدهد که به واماندگی مطلق برسد. که “مکروا و مکرالله، والله وخیرالماکرین”.

بنابراین در شرایط اقتصاد مقاومتی، موفقیت طرح تحول نظام سلامت دهان نه تنها نیازمند جلب منابع مالی بیشتر است، بلکه مهم‌تر از آن در گرو مدیریت و پاسخگو قرار دادن این نظام نسبت به مطالبات به‌حق انباشته‌شده عمومی و حرفه‌ای، با استفاده از ابزار «علم، دانش و خرد روز»، زیر چتر یک «راهبرد واحد، جامع، منسجم، پایداروموثر» و با هدف رسیدن به نظامی «موثر، اقتصادی و عادلانه» است، که سیاست‌ها و راهبری نظام سلامت دهان شفاف، متکی بر منابع مالی قابل حصول و قائم به فرد نبوده و تصمیمات سلیقه‌ای فرد یا افراد نتواند آن را دچار تزلزل کند.

لذا در امتداد تعیین سال ۹۶ به عنوان سال اقتصاد مقاومتی با هدف تولید و اشتغال، لازم است، برای تامین نیازهای سلامت دهان کلیه گروه‌های سنی و اقشار مختلف کشور از طریق «نظام سلامت دهانی موثر، اقتصادی وعادلانه»، قبل از هر گونه اقدام عجولانه پارامترهای اجتماعی زیر به صورتی علمی و تخصصی مورد مطالعه قرار گرفته و براساس آن «راهبردی واحد، جامع، منسجم، پایداروموثر» برای حصول نتایج ملموس قابل اندازه‌گیری و سنجش تبین شود.
سلامت دهان و توزیع بیماری‌های دهان در جامعه
سلامت دهان و فرهنگ جامعه
سلامت دهان و سواد سلامت دهان
سلامت دهان و سلامت عمومی
سلامت دهان و عوامل خطرآفرین
سلامت دهان و تغذیه
سلامت دهان و سواد تغذیه
سلامت دهان و فرهنگ تغذیه خانواده
سلامت دهان و عادت‌های فردی
سلامت دهان و بهداشت شخصی
سلامت دهان و ساختار دولت
سلامت دهان و ساختار نظام سلامت دهان
سلامت دهان و نقش دولت در تامین سلامت دهان
سلامت دهان و قوانین ادارای استخدامی کشور
سلامت دهان و نقش بخش خصوصی در ارائه خدمات
سلامت دهان و نقش نیروهای مداخله‌گر غیرقانونی
سلامت دهان و نقش تشکل‌های مردم‌نهاد
سلامت دهان و نقش بیمه‌ها
سلامت دهان و امکان پرداخت خسارت توسط بیمه‌ها
سلامت دهان و ارتقای آن
سلامت دهان و پیشگیری از بیماری‌های دهان
سلامت دهان و درمان معلولیت‌های ناشی از بیماری‌های دهان
سلامت دهان و ترکیب نیروهای ارائه خدمات سلامت دهان
سلامت دهان و نیروی انسانی ارائه خدمات درمانی
سلامت دهان و کفایت دانش موجود در درمان‌های دندان‌پزشکی
سلامت دهان و تکنولوژی در دسترس برای درمان‌های دندان‌پزشکی
سلامت دهان و وضع اقتصادی جامعه و قدرت خرید مردم
سلامت دهان و طبقات اجتماعی
سلامت دهان و توزیع و گردش مالی خدمات دندان‌پزشکی
سلامت دهان و بخش واردات و صنایع تولیدی وسایل و کالای دندان‌پزشکی
سلامت دهان و حقوق قانونی اصنافی که از طریق حوزه سلامت دهان امرار معاش می‌کنند (شامل کاردان‌های بهداشت دهان، مربیان آموزش بهداشت مدارس، دندان‌پزشکان، تکنسین‌های دندانسازی، دستیاران دندان‌پزشکی، تولید کنندگان و واردکنندگان تجهیزات و کالای دندان‌پزشکی، فروشندگان تجهیرات و کالای دندان‌پزشکی و…)
سلامت دهان و……

با توجه به مراتب فوق، هر چند که نظام سلامت تمایل دارد که با مختصر گرفتن صورت مسئله، با بی‌تفاوتی مطلق از کنار بعضی الزامات کلیدی عبور کند، از نظر علمی با به هم دوختن سیاست‌ها و برنامه‌های جزیره‌ای پراکنده مقطعی نمی‌توان به «راهبرد کلانی واحد، جامع، منسجم، پایدار و موثر» دست یافت. شاهد این مدعا، حقیقت تلخ موجود دربافتار تاریخی آکنده از شکست این گونه عملکردهای بی‌قاعده در داخل و خارج کشور است. نتیجه این که بحث مدیریت عادلانه نظام سلامت، و تامین و تضمین سلامت دهان برای تک تک آحاد جامعه در قرن بیست و یکم، نظیر سایر مقوله‌های پیچیده علمی، امری تخصصی و تکنیکی بوده و نیازمند تحصیلات و کسب توانمندی‌های آکادمیک مرتبط است؛ و با شگردهای پراتیکی متخصصین گرفتار در عشق درمان‌های کلینیکی حاصل نمی‌شود.
زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت