عافیتطلبی یا ناامیدی
دکتر آرش خالقجو
عضو هیاتمدیره انجمن آسیبشناسان دهان، فک و صورت ایران
اینکه در سالیان اخیر چرا از انجمنهای علمی انتظارات صنفی میرود خود داستانیست که جستجوی دلایل ان مبحثی است نه چندان سخت؛ نبود امکان فعالیتهای مستقل صنفی به صورت سندیکا دلیل مهمی است که انتظارات اعضا از انجمنها را به سمت و سوئی فراتر از اساسنامه تشکیل انجمن علمی سوق داده است. انجمنها نیز با دانستن این مطلب و به تدریج و لنگلنگان در مسیر فعالیتهای صنفی قرار گرفتند؛ از طرفی شاید این مهم نیز که ماهیت رشتههای پزشکی طوریست که فعالیتهای صنفی و علمی در بعضی از زمینهها در هم آمیخته شدند نیز بی تاثیر نباشد. بنابراین دیگر نمیتوان انتظارات را محدود به اساسنامه تشکیل آن انجمن دانست. اما وضعیت انجمنها و عملکردشان در حال حاضر در چه جایگاهی قرار دارد؟
سردرگمی این روزهای پزشکان این است که چه نهادی متولی پاسداری از منافع صنفی ایشان است. به موازات آنکه خواستههای صنفی گروه پزشکی روز به روز کمتر در نظر گرفته میشود، نهادهای نظارتی بر کارکرد این گروه بیشتر و قویتر میشوند. شبکههای نظارت بر درمان به نمایندگی از دانشگاهها و وزارت بهداشت از یکسو و سازمان نظامپزشکی از سویی دیگر در رقابتی تنگاتنگ در حال تنگتر کردن حلقه فشار بر جامعه پزشکی هستند. انگار این دو نهاد زندانبانانی هستند که میبایست یک مجرم منحرف را به راه راست هدایت کنند. کشمکشهای سالیان گذشته این نهادها در گرفتن بخشی از وظایف نظارتی یکدیگر نهتنها در راستای بهبود وضعیت شغلی جامعه پزشکی نبود که در جهت کسب افتخاراتی بیشتر در جهت ستاندن حق تمامی اشخاص و اصناف از این گروه میباشد…
در ابتدای وزارت دکتر قاضیزاده هاشمی نور امید جدیدی در برای بهبود شرایط بر انجمنهای پزشکی تابید. تمایل وزارتخانه در دادن نقشی قویتر به انجمنهای پزشکی در تصمیمگیریهای صنفی با الگوبرداری از سیستمهای مشابه در کشورهای پیشرفته موجب استقبال و امیدواری انجمنهای علمی شد. شاید اقداماتی چون برگزاری مجمع انجمنهای تخصصی با دستور جلساتی که نقش انجمنها را در تصمیمگیریهای صنفی بیشتر میکرد و تقاضا به تشکیل کمیتههای تخصصی برای حل مشکلات جاری و بعضا قدیمی همگی نشاندهنده عزم به اقدام در این جهت بود. اما خیلی طول نکشید تا اینبار نیز امید انجمنها به ناامیدی بدل گردد؛ زیرا هیچیک از تصمیمگیریها به آن شکل که در مجمع یا توسط کارگروههای تخصصی تصویب شده بود عملیاتی نگردید و در بعضی از موارد صرفا رد پای چند انجمن قویتر دیده میشد…
آنچه شاید به عنوان گزارش کار انجمنهای تخصصی گروه پزشکی و دندانپزشکی در سال۹۵ بتوان ذکر کرد نه سخت میباشد و نه اختصاصی، فعالیتهایی محدود به برگزاری کنگرههای سالانه یا دو سالانه و یا چند نامه اعتراضی به بعضی عملکردهای وزارتخانه که معمولا تاثیرگذاری چندانی نیز نداشت. شاید در این مقطع از زمان صرفا نامی از انجمنهای علمی باقی مانده است. انجمنهایی که شاید از تغییر وضعیت فعلی خود ناامید هستند. مقطعی از زمان که تنها پسوند «پزشکی» برای سازمان نظام پزشکی مانده است و کمر به له کردن جامعهای که توسط خود آنان انتخاب شدند بستهاند. سازمان نظامی که ترکیب آن چه در مرکز و چه در شعب و شهرستان شما رو یاد یک تشکل سیاسی مانند مجلس میاندازد تا یک مجموعه صنفی. نهایتا سازمان نظارت بر درمانی که با کمند قانون، پزشکان متبوع خود را گیر میاندازد و کاری با غیرپزشکان شیاد و دشمن جان مردم که روزبه روز در عرصه درمان در گوشه و کنار جامعه میرویند، ندارد.
تا زمانیکه انجمنهای تخصصی پزشکی در جایگاه واقعی خود قرار نگیرند و اختیارات انجمنها در موضوعاتی که باید نقششان پررنگ شود وسیعتر نگردد وجودشان صرفا دکوری است در تشکلهای مردمنهاد. مواردی چون برگزاری امتحانات بورد تخصصی، تصمیمگیری در زمینه تعیین تعرفه، صدور پروانههای مطب، حضور در هیاتهای انتظامی پزشکی و خیلی از مسائل اینچنینی زمینههایی هستند که میبایست نقش انجمنها در آن فعالتر گردد.
امید است که مراکز تصمیمگیری و قدرت نقش و جایگاه انجمنهای تخصصی را درک و از آن در جهت توسعه و آبادانی این کشور بیشتر استفاده کنند.
منبع: دندانه