DentOnline
طرح تحول سلامت یا درمان؟ مساله این است!
طرح تحول سلامت یا درمان؟ مساله این است!

پس از اجرای شتابزده و بی‌برنامه طرح تحول سلامت که هزینه‌های کمرشکن و بی برنامگی در اجرا آن را به شکست کشانده، طرح تحول سلامت دهان و دندان نیز روی میز گذاشته شد تا دندان‌پزشکان نیز از معجزات تدبیر و اعتدال بی‌بهره نمانند. این خصلت دولت‌های غیر حزبی است که برنامه‌های اجرایی آن‌ها بیشتر تابع مد روز و عوام‌گرایی قرار می‌گیرد و در این میان طرح‌هایی که با جان و سلامت مردم سر و کار دارد هم زمینه‌ مساعدی برای بهره‌گیری از پوپولیسم دارند.

احزاب در کشورهای توسعه یافته و حتی کمتر توسعه یافته (همچون هندوستان) دولت‌هایی در سایه‌اند که کارشناسانی بسیار در شعب مختلف برنامه‌های دولت را نقد کرده و جایگزین‌های متناسب را به افکار عمومی احاله می‌دهند و برای رأی آوردن برنامه‌هایشان تلاش می‌کنند. پس از انتخاب شدن نیز این نیروهای کارشناسی همراه با برنامه‌هایشان منصب‌های سیاسی را اشغال و تلاش می‌کنند برنامه‌ها را اجرایی کنند. این برنامه‌ها از آن‌جایی که در دل بدنه‌ کارشناسی یک حزب ساخته و پرداخته شده و در معرض داوری افکار عمومی نیز قرار گرفته است، طرحی است پخته شده که موافقت و یا حتی مخالفت بخشی از افکار عمومی را با خود دارد و بودجه لازم و منابع تأمین بودجه آن طرح نیز تا حدی مشخص است.

متأسفانه طرح تحول سلامت دهان و دندان پشتوانه‌ تحقیقی و اجتماعی کافی (از آن نوعی که ذکرش در بالا رفت) را ندارد. پس چگونه می‌توان به این بسته‌های پیشنهادی که حتی وزیر را نیز سورپرایز می‌کند و نه در دولت و نه در مجلس و نه حتی در افکار عمومی و یا نشریات تخصصی در مورد آن سخنی نرفته است، اعتماد کرد؟ آیا وقتی بوروکرات‌های اداری به یک نتیجه‌ مشخص می‌رسند، می‌توانند بی‌نیاز از افکار عمومی و مخاطبان و متخصصان غیر از خودشان برنامه‌ها را اجرایی کنند؟ چگونه می‌توان بی‌ رضایت و همکاری مردم و تشکل‌های مردمی یک طرح «تحول» را پیش برد؟

دومین مسأله در مورد این طرح و طرح‌های مشابه این است که برنامه‌های وزارت بهداشت عموماً بر روی درمان متمرکز هستند. آن طرح‌هایی هم که پیشگیری را مدنظر دارند، عموماً بر آموزش تکیه می‌کنند. طرح‌های اندکی در این چند ساله به اجرا در آمده که بر تغییر رفتار و شرایط زندگی مردم تمرکز کند. به عنوان مثال طرح تحول سلامت یک طرح بیمارستانی است که بر روی کاهش میزان هزینه‌کرد خانوار در شرایط بستری و همین‌طور کاهش فساد و به‌اصطلاح «زیرمیزی» پزشکان متمرکز شده است. به این معنا که برای سلامت شهروندان برنامه‌ریزی خاصی صورت نگرفته؛ بلکه بیماری آنان در کانون توجه قرار گرفته است. مثلا در این طرح به محیط زیست انسان‌ها و شرایط آنها توجهی نشده است. یعنی شهروندان به همان شدت سابق در معرض هوای آلوده، پارازیت‌های سرطان‌زا، آب آلوده و پر نیترات و مملو از فلزات سنگین، سموم شیمیایی بسیار خطرناک در میوه‌جات و دیگر محصولات کشاورزی، روغن پالم در شیر خوراکی، آلودگی‌های انگلی و میکروبی در سبزیجات، قند و شکر و روغن مضر در غذاها، مواد سرطان‌زا در محصولات فرآوری شده و… قرار دارند. زندگی‌شان سرشار از ناامنی و استرس‌های منفی است. دورنمای زندگی اکثر آنها تیره و تار و یا حداقل مبهم است. عادات مضر به راحتی ارضا شده و سیگار و دیگر مواد مخدر گاه راحت‌تر و ارزان‌تر از روزنامه و کتاب تهیه می‌شوند! آن وقت در طرح تحول سلامت فقط و فقط محصول این زندگی پرآشوب به دیده گرفته شده و برای بیماری و درمان بودجه تخصیص داده می‌شود.

طرح تحول سلامت دهان و دندان نیز از دو مسأله فوق‌الذکر رنج می‌برد. اولا این طرح به بحث و مناظره عمومی گذاشته نشده تا مخالفان و موافقان بر اساس انگاره‌ها، پیش‌فرض‌ها و حتی منافع کوتاه و بلندمدت گرد هم بیایند و دلایل خود را در معرض افکار عمومی بگذارند. دوم اینکه این طرح بر تغییر زیست و زندگی شهروندان تأکیدی ندارد و البته شاید نمی‌تواند داشته باشد.
همه ما دندان‌پزشکان می‌دانیم که تغذیه ( با تأکید بر کربوهیدرات‌های ساده و شکر) تأثیر بیشتری از بهداشت و ژنتیک بر ایجاد پوسیدگی دارد[۱]. از زمانی که کارل مینتز[۲] تاریخ شکر را نوشت و سیر تولید و توزیع و گسترش این محصول را در دنیای جدید و کهن بررسی کرد، سی سالی گذشته است و شکر از آن دوران نیز حضور پررنگ‌تری در زندگی ما یتافته است. کافی است که برای رفع گرسنگی وارد یک کافه شوید. تقریبا تمامی سفارشات شما به قند و شکر ختم می شود. یا قفسه‌های یک سوپر مارکت را در نظر بگیرید؛ اگر بخواهید برای فرزندتان تغذیه‌ای تهیه کنید، قند و شکر تصفیه شده بخشی جدایی ناپذیر از خوراکی‌های دلخواه فرزندتان خواهد بود.

آمار و ارقام نیز ادعای ما را تأیید می‌کند. آنچه در نمودار اول آمده است، میزان تولید شکر و واردات آن را به نقل از گمرک کشور نشان می‌دهد. در این پانزده ساله و در دولت احمدی نژاد ما شاهد رکوردهای غریبی در زمینه وارادات شکر هستیم[۳]. این میزان شکر به هر حال باید در غذاها حل شده و به مصرف برسد. همان‌طور که در نمودار بعدی می‌بینیم مصرف سرانه شکر تابعی از میزان وارادات و تولید شکر است. به این معنا که در سال‌های سیادت دولت احمدی نژاد مصرف سرانه شکر به بالاترین میزان خود می‌رسد[۴]. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که مصرف سرانه شکر در ایران حدود سه کیلوگرم از میانگین جهانی آن بالاتر است[۵]، حال آن‌که مصرف میانگین جهانی نیز بسیار بالاست و بیماری‌های مزمن و متابولیکی بسیاری از این میزان مصرف کربوهیدرات‌های تصفیه شده حاصل شده است.

ما دندانپزشکان می‌دانیم که از شش ماه تا دوسال برای ایجاد پوسیدگی زمان لازم است. پس می توان با توجه به سن رویش دندان کودکان و شروع تغذیه قندی آنها فرض کرد که در ابتدای دهه‌ نود خورشیدی ما باید بیشترین میزان پوسیدگی را داشته باشیم. در همین راستا می‌توان به سخنان مقامات دولتی استناد کرد. مثلا دکتر خوشنویسان، رئیس اداره سلامت دهان و دندان وزارت بهداشت دولت احمدی نژاد، در سال ۹۱ با اشاره به نتایج اولیه طرح پیمایش کشوری سلامت دهان و دندان اعلام کرده بود: «در حال حاضر شاخص پوسیدگی دندان در ایران وضعیت مناسبی ندارد و این شاخص در گروه سنی ۶ ساله از ۵ به ۵.۷ دندان پوسیده در طول کمتر از یک دهه افزایش یافته است.» وی با اشاره به روند افزایشی پوسیدگی دندا‌ن‌های کودکان در کشور، خاطر نشان کرده بود: «هر کودک ۶ ساله در ایران به طور متوسط ۵ دندان پوسیده در سال ۸۲ داشته است و این در حالی است که طبق بررسی انجام شده که در بین یک میلیون و ۲۰۰ هزار کودک ایرانی در سال ۹۰ انجام شد، شاخص پوسیدگی دندان به ۵.۷ دندان پوسیده افزایش یافته است[۶].»

برای آنکه ببینیم که طرح‌های درمانی دولت‌ها تا چه حدی ناکارآمد بوده کافی است این میزان افزایش پوسیدگی را در تناظر با افزایش تعداد دانشکده‌های دندان‌پزشکی و افزایش تعداد دندان‌پزشکان بگذاریم. با وجود شصت دانشکده دندان‌پزشکی تخمین زده می‌شود که سالانه ۱۵۰۰ دندان‌پزشک (فارغ‌التحصیل داخل و خارج) به خیل دندان‌پزشکان فعلی می‌پیوندند.
اما دولت‌مردان فعلی حرف و سخن دیگری دارند و شاخصDMF را بسیار پایین‌تر اعلام می‌کنند. با این حال تجربه زیسته هیچ یک از دندان‌پزشکان کودکان این آمارها را تأیید نمی‌کند و زیادتر شدن میزان پوسیدگی‌ها کاملا واضح است. با این حال حتی اگر شاخص‌های دبیر فعلی شورای سلامت دهان و دندان وزارت بهداشت و دیگر مدیران وزارت بهداشت را ملاک قرار دهیم، باز هم می‌بینیم که شاخص پوسیدگی به واسطه این تعداد دانشکده و دندان‌پزشک تغییری نکرده است! پس درمان محوری نتوانسته سلامت دهان و دندان شهروندان را ارتقا دهد و از ابتدا هم بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که پیشگیری با تغییر تغذیه، رفتار و ساختارهای اقتصادی-سیاسی میسر خواهد شد نه افزایش تعداد درمانگران!

اگر درمان محوری یعنی تنها راه حل دولت‌مردان فعلی نمی‌تواند سلامت دهان و دندان شهروندان را تأمین کند، پس چه راهی پیش روی ماست؟ این راه‌حل به دست نمی‌آید جز با بحث و بررسی عمومی، تدقیق یافته‌ها و مشخص کردن گروه‌های ذی‌نفع و ذی‌نفوذ در تصویب طرح‌ها، مقایسه تطبیقی با الگوهای موفق و یافتن راهی بومی و متناسب با این مرز و بوم، بودجه‌نویسی شفاف و روشن تا معلوم شود که منابع مادی و انسانی در کجا بیشتر متمرکز شده و در کجا باید شود! … راهی طولانی برای طلب شفافیت و مشارکت پیش روست که جز با تلاش وجدان‌های آگاه و آزاد میسر نخواهد شد.

 

منبع: دندانه

 

 

 مشاهده خبرهای بیشتر

عضویت در کانال تلگرام دنت آنلاین