به بهانه برپایی نخستین همایش فرهنگی هنری دندانپزشکان
۱- نخستین جشنواره فرهنگی هنری دندانپزشکان در تاریخ هفتم و هشتم دیماه در محل کتابخانه ملی ایران برگزار شد. اقدامی بجا و شایسته که خیلی پیشتر از اینها باید به ضرورت آن پی میبردیم و به انجامش میرساندیم. در سالهای اخیر البته شاهد برگزاری پانلهای فرهنگی و برپایی نمایشگاه آثار هنری همکاران در خلال کنگرههای سالانه انجمن دندانپزشکی ایران بودهایم، همچنانکه برخی نشستهای فرهنگی نیز بطور پراکنده در محل انجمن برگزار شدهاند. جشنواره فوق اما اولین همایش مستقلی بود که هنرمندان و هنردوستان را دور هم گرد آورد و طی دو روز ساعاتی پربار و مفرح را برایشان رقم زد. اطلاع رسانی در بازه زمانی کوتاه و تغییر نابهنگام و ناخواسته تاریخ برگزاری جشنواره این نگرانی را دامن زدهبود که شاید استقبال کافی از آن به عمل نیاید. بطلان این تصور خیلی زود و با حضور قابل قبول مشتاقان ادب و هنر در پانل های مختلف به اثبات رسید و پیامی مهم و حیاتی را از جانب ایشان به گوش رساند.
۲- این رویداد مهم را از جنبههای مختلف میتوان مورد نقد و بررسی قرار داد. از بعد سیاستگذاری شاید این پرسش پر بیراه نباشد که چرا با وجود خیل عظیم دندانپزشکان هنرمند و وجود کارگروه فرهنگی در انجمن، اینقدر دیر به فکر چنین کار پسندیدهای افتادیم؟ این پرسش نه به قصد ضایع کردن اجر مسئولان بی جیره و مواجب کمیته فرهنگی که به نیت توجه به سایر امور مهمی است که شاید هنوز به آنها بیتوجهیم. از نظر اجرایی نیز اگرچه دیر جنبیدن برای برگزاری چنین امر مهمی نقطه ضعف محسوب میشود اما وجود همکارانی مجرب و توانمند که حتی در کوتاه زمان قادرند برنامههایی جذاب، مفید و پربار تدارک ببینند نقطه قوت کار و مایه دلگرمی و امیدواری بسیار است.
نیت نگارنده از نگارش این یادداشت کوتاه نه بررسی نقاط ضعف و قوت جشنواره که اشارتی مختصر به همان پیام مهمی است که تا امروز از آن غافل بودهایم : نیاز و ضرورت پرداختن به هنر. صد البته این نکته موضوعی نیست که فرد کمدانشی چون من خود را کاشف آن بداند. در خصوص اهمیت هنر و لزوم پرداختن به آن اهل فن و صاحبنظران بسیار سخن گفتهاند. آنچه حقیر در پی یادآوری و تاکید بر آن است، اهمیت توجه به این مقوله در بین دندانپزشکان و لزوم حمایت از همکاران هنرمند است. موضوع مهمی که برپایی این جشنواره را میتوان گام نخست برای تحقق آن دانست و آن را به فال نیک گرفت.
۳- بسیارند همکارانی که اگرچه با طبابت به رضایت خاطر میرسند اما آرامش خاطر خود را در پرداختن به هنر جستجو میکنند. خلق یک تابلوی نقاشی، سرودن ابیاتی چند، ثبت تصویری با دوربین، نگارش داستانی کوتاه، پژوهشی در اعماق تاریخ، نواختن ساز و … همه راههایی هستند که جان فرسوده از همنشینی با درد و رنج بیماران را حیاتی تازه میبخشد و شانههای خسته از بار توانفرسای طبابت را توانی دوباره میدهد. عرضه آثار هنری به مشتاقان و گرد هم آمدن برای معاشرتی فرهنگی نیز از جمله تبعات مثبت آفرینش هنری است. اگر غیر از این بود هیچکس سیصد کیلومتر راه را طی نمیکرد تا تنها دو قطعه شعر برای همکارانش بخواند و به شهرش باز گردد. و اگر جز این بود هیچکس تابلوی نقاشیاش را از هزار کیلومتر دورتر با پست ارسال نمیکرد تا ساعاتی در معرض دید دیگران قرار گیرد. در کنار همکاران پرتعداد هنرمند، بسیار پرشمارترند همکارانی که اگرچه تا امروز استعداد هنری را در خود کشف نکردهاند و به آن نپرداختهاند اما با شوق فراوان چشم دل به هنرنمایی دیگران میدوزند و مشتاقانه عطش روح زیباپرست خود را با غوطهور شدن در زلال هنر ایشان سیراب میسازند.
۴- بگذارید بار دیگر به عنوان نقدترین شاهد این مدعا مروری کوتاه بر روز اول جشنواره داشتهباشیم. پانل «یک فنجان داستان» اگرچه در ساعتی نامناسب برگزار شد ودر مقایسه با سایر برنامهها اندکی با ذهن غریبگی میکرد، پس از شروع کممخاطبش در نهایت با حضورتعداد زیادی از مستمعین مشتاق به پایان رسید که از شنیدن داستانهایی از زبان نویسنده آن خشنود بودند. پانل «موسیقی و درمان» همانگونه که قابل پیشبینی بود با استقبال بسیار خوب همکاران تبدیل به محفلی مفرح و آموزنده شد. بالاخره پانل «شب شعر» به عنوان نقطه تبلور شاعرانگی ایرانیجماعت حق مطلب را ادا نمود. در این برنامه حداقل پانزده تن از همکاران از جوانان با ذوقی که شور و احساس جوانی را در شعرشان به نمایش گذاشتند تا موسپیدانی که درک و تجربه گرانقدر خود را در ابیاتشان عرضه کردند پای تریبون رفتند. از حزن و اندوهشان گفتند، از امید و آرزویشان سرودند، با طنز لطیفشان لبخند به چهرهها نشاندند و در یک کلام غم وشادیشان را با هم تقسیم و احساساتشان را به هم تقدیم کردند.
از این همه چه میتوان برداشت کرد؟ قصد پرداختن به مباحث پیچیدهای همچون فلسفه هنر را ندارم که نه حقیر را چنان مایهای است و نه این مقال مناسب آن. اما آیا از تقابل این عرضه عاشقانه و تقاضای مشتاقانه نمیتوان به سادگی فریاد نیاز را شنید؟ به راستی اگر هنر مجال عرضه نیابد چه بر سر آن خواهد آمد؟ اولین مرتبه ارضاء روح هنرمند همان لحظه خلق اثر است. به محض به پایان آمدن یک اثر هنری، خالق آن فارغ از دغدغه دیده و شنیده شدن، به اوج رضایت میرسد. اما آیا این مرتبه، آخرین آن هم هست؟ به گمان من خیر. شاید باشند معدود هنرمندانی که هنرشان را فقط برای دل خودشان خواستهاند اما بیشتر ایشان همواره نیازمند توجه مخاطب برای احساس رضایتی از نوع دیگر هستند. و البته این خودنمایی پسندیده و خداگونه با آن خودنمایی ناپسند بیمارگونه تفاوتی عظیم دارد. در این مرحله است که نبوغ و خلاقیت هنرمند فزونی میگیرد، به بالندگی میرسد و جامعهاش را به تعالی میرساند.
از هنرمندان که بگذریم نوبت به هنردوستان میرسد. خیل عظیم دوستداران هنر که چونان هنرمندان زبانی برای ابراز احساس و اندیشه خود ندارند، میآیند تا ناگفتههای خود را در آفریدههای هنری دیگران بیابند، سخنی تازه بشنوند و روحشان را با درک احساسی نو به آرامش برسانند. آنها مصرفکنندگانی هستند که ضمن بهرهگیری شخصی از کالای تولیدی، تولیدکنندگان را به عرضه محصولات باکیفیتتر و جدیدتر ترغیب میکنند. اتفاقی که منجر به شکل گیری یک چرخه مثبت و در نهایت تعالی روح انسان میگردد.
از همکار عزیزی شنیدم که اگرچه تابلوهایش در عرصه جهانی نشان افتخار دریافت داشته و به فروش رسیده اما در کشور خودمان، به سبب حاکمیت برخی اندیشههای ناصواب و کاسبکارانه بر مجامع هنری، مجال عرضه نیافتهاست. و یا هزاران بیت شعری که سروده و به جای آنکه انتشار یابد و روح خستهای را نوازش دهد، در قفسههای پستوی خانهاش خاک میخورد. این اتفاقات تاسفبار از یک سو و آنچه در باب ارزش هنر، لطایف هنرمند بودن و فواید هنردوست بودن گفتیم از سوی دیگر، ما را به لزوم حمایت جدی از اهالی فرهنگ و هنر متوجه میسازد.
۵- شاید وقت آن رسیده که انجمن به یکی از کارکردهای مغفول ماندهاش بیشتر بپردازد. امروز انجمن دندانپزشکی ایران در درجه اول به فعالیت علمی که بارزترین نماد آن برگزاری کنگرههای سالانه است شناخته میشود. جنبهای که بسیاری اوقات، به علت رکود حاکم بر سایر کارکردهای مورد انتظار، به عنوان تنها علامت حیات انجمن از آن یاد میشود. وجهه صنفی انجمن نیز علیرغم تلاش و تکاپوی سردمداران آن به خصوص در سالهای اخیر، هرگزجنبهای تاثیرگذار به حساب نیامده که البته بررسی علل آن خارج از موضوع این نوشتار است. بالاخره ضلع سوم فعالیت انجمن در کنار کارکرد تثبیت شده علمی و وجهه کمفروغ صنفی، میتواند ساماندهی اوضاع فرهنگی و هنری جامعه دندانپزشکی باشد. برگزاری مستمر و نظاممند محافل مختلف در این حوزه، برگزاری دورههای آموزشی و کارگاههای متنوع ادبی و هنری برای هنرمندان و نیز حمایت مادی و معنوی از ایشان برای انتشار و ارائه آثارشان در مجامع عمومی از جمله اقدامات مهمی است که میتواند ضمن اشاعه هنر و امکان بهرهگیری عموم، باعث افزایش آگاهی و مهارتهای هنری همکاران و تقویت روحیه و انرژی ایشان شود. اتفاقی که قطعا منشا آثار خیری در کل جامعه خواهد بود چرا که بیگمان یک جامعه پزشکی با نشاط و با روحیه خدمترسانی بهتری به دردمندان و نیازمندان خواهد داشت.
۶- جشنواره سال آینده هم اینک رییس خود را شناختهاست. امید میرود با درایت ایشان که از نیکنامان عرصه فرهنگ و ادب با سابقه اجرایی کافی هستند گام دوم محکمتر برداشته شود. اما این انتصاب شایسته تنها قدمی کوچک در مسیری طولانیست. حال که مقوله فرهنگ و هنر در جامعه دندانپزشکی با بصیرت مسئولان انجمن موضوعیت پیدا کرده و جایگاهش از بخش جنبی کنگره به همایشی مستقل ارتقا یافته، باید هرچه زودتر زیرساختهای لازم برای آن فراهم شود تا توجه به این امر از تصمیمی مبتنی بر سلیقه مسئولان فعلی به وظیفهای بر دوش مسئولان آتی تبدیل گردد.
منبع: دندانه