«تاقچههای پر از دندان»، روایت دکتر دندانسازی است که سال ها منتظر برگشتن دوستی به نام فردوس است. دوستی که چهل و سه سال قبل یک شب ماشین جمسی او را با خود میبرد و حالا فقط یک دست دندان که برای او ساخته روی تاقچه دندانساز وجود دارد...
به نقل از روابط عمومی مراکز فرهنگی- هنری منطقه ۸ و فرهنگسرای گلستان، برنامه «همسفر با کتاب»، یازدهم بهمن ماه درخانه فرهنگ و کتابخانه سلام با حضور آقای جعفر توزنده جانی برگزارشد. در این برنامه داستان «تاقچههای پر از دندان» از کتاب «دوباره از همان خیابان ها» نوشته بیژن نجدی خوانده شد.
بیژن نجدی متولد سال ۱۳۲۰ است که در سال ۷۶ از دنیا رفت. او را باید یکی از تاثیر گذارترین نویسندگان بعد از انقلاب شمرد. او سبکی با عنوان «داستان شعر» پدید آورده. اولین مجموعه داستان او به نام «یوز پلنگانی که با من می دویدند» سال ۷۶ به چاپ رسید و برای او نام و آوازه زیادی به همراه داشت. همین مجموعه داستان بود که او را سر آمد دیگر نویسندگان کرد.
به گفته جعفر توزنده جانی، «تاقچههای پر از دندان»، روایت دکتر دندانسازی است که سال ها منتظر برگشتن دوستی به نام فردوس است. دوستی که چهل و سه سال قبل یک شب ماشین جمسی او را با خود میبرد و حالا فقط یک دست دندان که برای او ساخته روی تاقچه دندانساز وجود دارد و به او یاد آوری میکند که مال چه کسی است. او روی تاقچه اتاقش فقط یک دست دندان ندارد چند دست دندان دارد که روی هر کدام مقوایی چسبانده و اسم صاحبش را نوشته است. صاحبان که هرگز برای بردن دندانشان نیامده است. ولی از میان همه آنها این دندان فردوس است که برای او خیلی مهم است. او دندان را کنار آینهای گذاشته است. درست به مانند شبی که برای اولین بار به خانه مادر فردوس زنگ میزند.
منتقد برنامه «همسفر با کتاب» با ادامه توضیح درباره داستان نجدی گفت: فردوس اولین کسی نیست که مامورین امنیت در قبل از انقلاب او را برده اند. داستان از همان سطر نخست به وقایعی که بر مردم این سرزمین رفته است اشاره میکند. آندره اولین کسی است که در داستان از او یاد میشود که چگونه جنازهاش زیر پای کودتاچیان ۲۸ مرداد تکه تکه میشود. او همسر مادام است که در همسایگی راوی زندگی میکند. مادام از روزی که این اتفاق برای همسرش افتاده در خانهاش مانده است.
به گفته توزنده جانی، داستان «تاقچههای پر از دندان» را باید سیری کوتاه از کودتان ۲۸ مرداد سی و دو تا انقلاب سال ۵۷ دانست. دورانی که آن را باید مهمترین دوران تاریخی ایران دانست. بعد از واقعه کودتاه ۲۸ مرداد فضای پر از یاس و نا امیدی بر جامعه ایران که حاکم شد ... این فضای یاس و دلمرده را به خوبی می توان در این داستان مشاهد کرد. راوی داستان که دندان ساز است بعد از این که آندره را جلو ساختمان شهرداری شهر رشت به آن شکل تکه تکه می کنند و دوستش فردوس را می برند دچار ترس و هراسی وحشتناک می شود. به گونه ای که جرات نمی کند پا را از محدوده خودش فراتر بگذارد.
این نویسنده و منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: این فضای یاس و دلمرده یک روز با آمدن جوانی که نواری با خودش می آورد از بین می رود. آمدن جوان را باید نشان از شکل گیری انقلاب دانست. همین نوار است که راوی را به حرکت در می آورد. این که وقتی متوجه می شود جوان چیزی را در شکاف دیوار گذاشته است بی قرار می شود و دیگر نمی تواند مثل قبل یک جا پشت پنجره بنشیند و فقط شاهد باشد. این است که دست عمل می زند سراغ نوار می رود و در پایان همه دندان ها را داخل ساکی گذاشته و به بیرون از دفترش می برد.
دراین برنامه ضمن بررسی داستان خوانده شده از بیژن نجدی، داستانی که توسط مخاطبان نوشته شده بود هم خوانده و نقطه نظرات پیرامون آن، مطرح شد.
منبع: مهر