DentOnline
دندان‌پزشک آهنین با قلبی از آلومینیوم!
دندان‌پزشک آهنین با قلبی از آلومینیوم!

درباره دکتر برنی کلارک، دندان‌پزشکی که نخستین پیوند قلب مصنوعی دنیا را دریافت کرد

سی سال پیش، در ماه دسامبر سال ۱۹۸۲، در تاریک‌ترین ساعات بامداد در بیمارستان یوتا (Utah )، دکتر ویلیام دوریس William DeVries قلب مستهلک یک دندان‌پزشک را از سینه‌اش بیرون آورد و آن را با نخستین قلب مصنوعی دنیا جایگزین کرد. این دندان‌پزشک که دکتر بارنی کلارک Barney Clark نام داشت، سال‌ها با استروئیدها تحت درمان قرار گرفته و قلب او که مانند کاغذ ریش‌ریش شده بود، با یک قلب مصنوعی به نام  Jarvik-7  که دکتر رابرت جارویک  Robert Jarvik آن را از آلومینیوم و پلی اورتان ساخته شده بود جایگزین شد.  Jarvik-7  به یک کمپرسور صد و هشتاد و یک کیلوگرمی متصل بود که تمام مدتی که دکتر دوریس پس از این عمل جراحی زنده بود، با او همراه بود.
روشن است که یک چنین اقدامی در آن سال‌ها، توجه دنیا را به خود جلب و سیل سؤالات اخلاق پزشکی و نگرانی‌ها را به سمت خود روانه کرده بود. طی این عمل جراحی که هفت ساعت طول کشید، خبرنگاران از سراسر دنیا، تجهیزات خود را در کافه تریای بیمارستان مستقر کرده و مردم سراسر دنیا نفس خود را در سینه حبس کرده بودند تا ببینند آیا قلب مصنوعی در سینه کلارک می‌تپد؟ قطعاً چنین اقدامی برای شخصی که برای اولین بار تحت این جراحی قرار گرفته است، باید بسیار نگران‌کننده‌تر باشد، اما این قلب آهنی، در سینه یک دندان‌پزشک جا گرفت که خود از آن سخت‌تر می‌نمود. او که به تازگی سی و نهمین سالگرد ازدواج خود و همسرش را در کنار فرزندانش جشن گرفته بود، با این اقدام شجاعانه، در انتظار روزهای خوب زندگی‌اش بود، اما اوضاع بر وفق مراد پیش نرفت و دکتر کلارک، سال ۱۹۸۳، در سن شصت و دو سالگی و تنها پس از صد و دوازده روز از گذشت این جراحی، به یک‌باره از دنیا رفت. در آن زمان، علت مرگ او، اختلال جریان گردش خون و فیلر ثانویه سیستم مولتی ارگان “circulatory collapse and secondary multi-organ system failure.”درج شده بود، اما موضوع مهم این است که او از خود میراث باارزشی به جا گذاشت و آن هم این بود که خون را به رگ‌های تحقیق و مطالعه درباره امکان‌پذیر بودن پیوند این عضو حیاتی تزریق کرد. امروزه، پژوهشگران دانشگاه یوتا، در حال بررسی این موضوع هستند که چه نوع اعمال جراحی پیوند قلب با چه خصوصیاتی برای بیمارانی مانند او امکان‌پذیر هستند.
دکتر کریگ سلز من، Craig H. Selzman رئیس بخش جراحی برنامه حمایت مکانیکی قلب و عروق و پیوند قلب دانشگاه یوتا، می‌گوید: «برنامه پیشرفته فیلر قلب ما، در این منطقه بی‌همتا است و به دنبال ساختن دستگاه‌هایی است که بتوانند در زمان وقوع فیلر در قلب، از آن پشتیبانی کنند.»‌ زمانی که این جراحی بر روی دکتر کلارک انجام شد، این رشته بسیار جوان بود و این کار به سختی صورت گرفت، اما هم‌اکنون تحقیق و مطالعات زیادی برای پیشرفت در آن صورت می‌‌گیرد. برنامه تلویزیونی استرالیایی Q&A، به مناسبت سالگرد سی سالگی جراحی پیوند قلب، با دکتر ویلیام دیورس، بنیان‌گذار آن مصاحبه‌ای داشته است که در ادامه می‌خوانید:

آقای دکتر دیورس! آیا شما بر این باور بودید که  Jarvik-7 پس از پیوند کار می‌کند؟
قطعاً بر این باور بودم، چرا که در غیر این صورت، این پیوند عضو را انجام نمی‌دادم. من به اندازه‌ای به این قلب مصنوعی اطمینان داشتم که اگر خودم هم جای دکتر دوریس بودم این جراحی را انجام می‌دادم. نکته قابل ذکر، این است که آن قلب، تقریباً همان قلبی است که این روزها هم از آن استفاده می‌شود. درضمن من پیش از عمل جراحی بر روی دکتر دوریس، حدود دویست قلب مصنوعی را به حیوانات پیوند زده بودم و همه آن‌ها خیلی خوب کار می‌کردند. در ضمن ما تیم جراحی قوی در دانشگاه یوتا داشتیم.

موفقیت در این عمل چگونه تعریف شده بود؟
به گفته IRB  (Institutional Review Board)دانشگاه یوتا، موفقیت در این عمل، به معنای زنده بیرون آمدن دکتر کلارک از زیر تیغ جراحی بود. این تعریف مرا شوکه کرد. چرا که ایده من این بود کیفیت زندگی او را بالا ببرم. او را از تخت بیرون بیاورم، به او امکان بدهم راه برود و قدری زندگی‌اش را طولانی‌تر کنم.

چرا برنی کلارک را انتخاب کردید؟
ما مدت زیادی را صرف انتخاب کردن بیمار مناسب کردیم و دکتر کلارک با تمام شاخص‌هایی که به دنبال آن‌ها بودیم مطابقت داشت. او بیش از پنجاه سال سن و بیماری قلبی مزمن داشت و گزینه دیگری به جز پیوند قلب برایش وجود نداشت. سیستم‌های دیگر در بدن او نسبتاً خوب کار می‌کردند و از حمایت قوی، در درجه اول از سوی خانواده‌اش برای این کار بهره‌مند بود. زمانی که من او را دیدم، در شرایطی قرار داشت که اگر در آن می‌ماند، مرگش طی چند هفته آینده حتمی بود.

زمانی که اولین بار این جراحی را به کلارک پیشنهاد کردید او نپذیرفت. چرا؟
برنی از آن مردان سخت‌گیر بود و از طرف دیگر، دندان‌پزشک موفقی بود که چیزهایی هم راجع به پزشکی می‌دانست. من به او اجازه دادم گاوی را که پیش از آن قلبش را پیوند زده بودم را ببیند. برنی دید که حیوان بلند شد و راه رفت. من می‌خواستم او به درستی بداند پای رضایت‌نامه چه عمل جراحی را امضاء می‌کند، اما او می‌گفت: «من مشکلاتی دارم که این گاو ندارد. او وقتی تحت این عمل قرار گرفته، سالم بوده است، اما من نه!» او تصمیم گرفت که پیشنهاد من را رد کند و باید اقرار کنم که تا حدی ناامیدکننده بود، اما تصمیمش را پذیرفتم.

پس چگونه نظرش را تغییر داد؟
این اتفاق روز جشن شکرگزاری افتاد. آن شب او آن‌قدر مریض بود که پسرش مجبور شد او را تا سر میز شام بیاورد و دست آخر به همسرش گفته بود تصمیم دارد به عمل پیوند قلب رضایت بدهد. او گفته بود: «من چهار سال است که با انواع و اقسام داروها و درمان‌ها زنده مانده‌ام و دیگران زندگی‌شان را برای زنده ماندن من هزینه کرده‌اند. حالا وقت آن است که من زحمات آن‌ها را پس بدهم.»

این پیام به راستی همیشه در گوش من هست. به‌خصوص زمانی که در حال کمک به بیماران دیگر هستم، حتی اگر دلیل متفاوتی برای جراحی داشته باشند. پیام برنی واقعاً در پیشبرد علم و کمک کردن به افراد دیگر پس از او تأثیرگذار بود. در هر حال زمانی که او تصمیمش را گرفت، دیگر نظرش را عوض نکرد و مصمم بود این عمل را انجام بدهد.

روز آخر زندگی برنی کلارک چگونه بود؟
برنی صد و دوازده روز بعد از جراحی زندگی کرد و در تمام این مدت، من فقط یک بار بیمارستان را ترک کرده بودم. زمانی که او فوت کرد، من به تازگی معاینه‌اش کرده بودم و پس از آن بیدار مانده بود و روزنامه می‌خواند، اما یک ساعت بعد بی‌هوش شده و فشار خونش به صفر رسیده بود. در آن زمان، تعریف مرگ، ایست قلبی و نه مرگ مغزی بود. زمانی که ما تصمیم گرفتیم دستگاه پمپاژ قلب برنی را خاموش کنیم، همسرش کنارش بود. همه چیز تمام شده بود. درواقع راحت‌ترین کار برای او، این بود که زیر بار جراحی نرود و به خانه برود تا زندگی‌اش به پایان برسد، اما او تصمیم گرفت این کار را نکند و با داوطلب شدن برای جراحی پیوند قلب، زندگی‌اش را برای اتفاق مهمی فدا کرد.

ارزشمندترین نتیجه‌ای که از این جراحی حاصل شد چه بود؟
اقبالی که نسبت به این تکنولوژی جدید وجود داشت حرکتی جهشی پیدا کرد و می‌توانم بگویم اگر من این کار را انجام نداده بودم، سرعت پیشرفت آن بسیار کاهش می‌یافت، اما به جای این که این اتفاق بیفتد، در طول ده سال پس از این عمل، دویست و سی و شش قلب مصنوعی یوتا در سراسر دنیا پیوند زده شد.

خود شما از این تجارب چه دریافت شخصی داشتید؟
این تجربه واقعاً زندگی شخصی و حرفه‌ای من را دگرگون کرد و به من آموخت که بیمار، مهم‌ترین شخص است و باید بر روی رابطه با او، تمرکز ویژه‌ای داشت. این که گسترش ارتباط با بیمار، یک منبع کلیدی اطلاعات است و احتمال موفقیت را در درمان بیشتر می‌کند، برای من به عنوان یک پزشک، یک درس کلیدی بود. معنای آن این است که وقت گذراندن با بیمار، گوش دادن به او به معنای واقعی و روبرو شدن با او با گشاده‌رویی و صداقت، یک اصل است.
با وجود تمام چشمانی که سال ۱۹۸۲ به من خیره شده بودند، من خیلی خوشحال بودم که کسانی مانند برنی کلارک و همسرش را داشتم و به عنوان کسی که این جراحی را انجام داده است، می‌گویم برنی واقعاً جانش را به هزاران نفر اهدا کرد. در اصل علمی پزشکی همین است و منشأ تولید آن، شخصی است که برای اولین بار، جرات می‌کند کار جدیدی مانند این را انجام دهد.